وسوسه شیرین:پارت هشتم
وسوسه شیرین:پارت هشتم
بعد از خوردن شام بی نظیر نیگان یکم سر سفره گپ زدیم و نیگان کلی مارو خندوند. یکم بعد نیگان بهم گفت برم داخل یه اتاق و اونجا بخوابم وقتی رفتم داخل توجه ام به لباسهای مردونه و قاب عکسی که عکس جودیت و برادرشه جلب شد...
وایسا ببینم اون اتاق خودشو بهم داده؟
خواستم برم بیرون و بهش بگم که لازم نیست این کارو بکنه و من با این چیزا خر نمیشم و عوضی بازیاشونو یادم نمیره که دیدم روی کاناپه ولو شده و خوابش برده
بدون هیچ حرفی برگشتم به اتاق و روی تخت دراز کشیدم
از اونجایی که ظهر خیلی خوابیده بودم هرکاری کردم خوابم نبرد
تو این مدت فکرم مشغول خانوادم شد.. یا اینکه مردم اینجا چیکار میکنن. من قراره اینجا چیکاره باشم؟ اصن ریک میزاره زنده بمونم؟ یا.... یا جدا از همه اینا..مادرم بخاطر کاری که باهاشون کردم منو میبخشه؟
عطر تند و مردونه ای که روی ملافه تخت بود از فکر بیرونم آورد و باعث شد به نیگان فکر کنم.. هنوز نمیدونم چرا یه دفعه انقد با من خوب رفتار میکنه ولی به خودم قول دادم که گول رفتار های خوب بقیه رو نخورم تا اگه بعداً ازشون ضربه خودم قلبم نابود نشه
ولی آیا این شک کردنام درسته؟
نمیدونم..
سخنی از ادمین آرتمیس:حس میکنم ا٫ت کصخلی چیزیه..بابا پسره داره نخ میده بفههممم🗿😂
بعد از خوردن شام بی نظیر نیگان یکم سر سفره گپ زدیم و نیگان کلی مارو خندوند. یکم بعد نیگان بهم گفت برم داخل یه اتاق و اونجا بخوابم وقتی رفتم داخل توجه ام به لباسهای مردونه و قاب عکسی که عکس جودیت و برادرشه جلب شد...
وایسا ببینم اون اتاق خودشو بهم داده؟
خواستم برم بیرون و بهش بگم که لازم نیست این کارو بکنه و من با این چیزا خر نمیشم و عوضی بازیاشونو یادم نمیره که دیدم روی کاناپه ولو شده و خوابش برده
بدون هیچ حرفی برگشتم به اتاق و روی تخت دراز کشیدم
از اونجایی که ظهر خیلی خوابیده بودم هرکاری کردم خوابم نبرد
تو این مدت فکرم مشغول خانوادم شد.. یا اینکه مردم اینجا چیکار میکنن. من قراره اینجا چیکاره باشم؟ اصن ریک میزاره زنده بمونم؟ یا.... یا جدا از همه اینا..مادرم بخاطر کاری که باهاشون کردم منو میبخشه؟
عطر تند و مردونه ای که روی ملافه تخت بود از فکر بیرونم آورد و باعث شد به نیگان فکر کنم.. هنوز نمیدونم چرا یه دفعه انقد با من خوب رفتار میکنه ولی به خودم قول دادم که گول رفتار های خوب بقیه رو نخورم تا اگه بعداً ازشون ضربه خودم قلبم نابود نشه
ولی آیا این شک کردنام درسته؟
نمیدونم..
سخنی از ادمین آرتمیس:حس میکنم ا٫ت کصخلی چیزیه..بابا پسره داره نخ میده بفههممم🗿😂
۵۱۳
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.