تصور کن جیمین پارت ۷
کوک:باشه اینجوری نکن (با گریه)
دوستان قلبانتون رو بگیرین که سکته نکنین و بقیه رو بخونین
یورا
داشتم تلویزیون نگاه میکردم تا یک چیزی دیدم اون اون من بودم من مردم خودم نمیدونستم جیمین منو ول کرد وقتی رفتم خونش در رو روم واز نکرد زود آدرس سر خاک رو ورداشتم تا فرداش برم اونجا (اتمام از زبون یورا،)
جیمین
جیمین:کوک پاشو بریم سر خاک
کوک:باش واستا آماده شم
جیمین:باش ولی بدو
کوک رفت و آماده شد و اومد جیمین و کوک رفتن سر خاک ماشین پارک کردن
کوک:اون دختر کیه نکنه آرمیه بیا برگردیم رفت بریم
جیمین:نه ول کن بیا بریم
یورا
داشتم به قبر خودم نگاه میکردم یه پسر نشست کنار قبر و به قبر خیره شد بعد یه پسر دیگه اومد از صداش فهمیدم کوک و جیمین هستن
یورا: جیمین ، کوک
جیمین:بل.... چی یورا
جیمین از سنگ بلند شد و مایکت رو کشید پایین
جیمین:یو یو یورا یورا تو تو تو چطوری زنده ای
یورا:چرا منو کشتی من که زنده هستم
جیمین:اونا گفتن تو مردی جنازت هم دادن به دانشگاه
یورا:من از کما اومدم بیرون گفتم آقای جیمین گفتن برو دیگه نمیخوام ببینمت و ولم کن جلو در خونت هم اومدم در روم بازنکردی
جیمین:کی گفته این حرفو من نبودم وگر نه در رو واز میکردم
یورا:باش جیمین ول کن
جیمین:باورم نمیشه
یورا:باورت بشه من دیگه زنده هستم پیشت میمونم برای همیشه
بفرمایید انقد. گفتید زنده ش کنین زنده ش کردم خوبه لایک و نظر یادتون نره
دوستان قلبانتون رو بگیرین که سکته نکنین و بقیه رو بخونین
یورا
داشتم تلویزیون نگاه میکردم تا یک چیزی دیدم اون اون من بودم من مردم خودم نمیدونستم جیمین منو ول کرد وقتی رفتم خونش در رو روم واز نکرد زود آدرس سر خاک رو ورداشتم تا فرداش برم اونجا (اتمام از زبون یورا،)
جیمین
جیمین:کوک پاشو بریم سر خاک
کوک:باش واستا آماده شم
جیمین:باش ولی بدو
کوک رفت و آماده شد و اومد جیمین و کوک رفتن سر خاک ماشین پارک کردن
کوک:اون دختر کیه نکنه آرمیه بیا برگردیم رفت بریم
جیمین:نه ول کن بیا بریم
یورا
داشتم به قبر خودم نگاه میکردم یه پسر نشست کنار قبر و به قبر خیره شد بعد یه پسر دیگه اومد از صداش فهمیدم کوک و جیمین هستن
یورا: جیمین ، کوک
جیمین:بل.... چی یورا
جیمین از سنگ بلند شد و مایکت رو کشید پایین
جیمین:یو یو یورا یورا تو تو تو چطوری زنده ای
یورا:چرا منو کشتی من که زنده هستم
جیمین:اونا گفتن تو مردی جنازت هم دادن به دانشگاه
یورا:من از کما اومدم بیرون گفتم آقای جیمین گفتن برو دیگه نمیخوام ببینمت و ولم کن جلو در خونت هم اومدم در روم بازنکردی
جیمین:کی گفته این حرفو من نبودم وگر نه در رو واز میکردم
یورا:باش جیمین ول کن
جیمین:باورم نمیشه
یورا:باورت بشه من دیگه زنده هستم پیشت میمونم برای همیشه
بفرمایید انقد. گفتید زنده ش کنین زنده ش کردم خوبه لایک و نظر یادتون نره
۵۶.۰k
۲۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.