سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 31
رسیدم تالار همون تالار بود که عموم گرفته بود
در همین حال مادربزرگم و خاله م و داییم اومدن
داییم : ا. ت بهت تبریک میگم
ا. ت: چرا
داییم : دوست پسر گرفتی بلخره یکی تورو گرفت
داییم رو به تهیونگ : اگه کار کنی که ا. ت ناراحت بشه کلتو از جا میکنم( با اخم)
ا. ت: براش ترجمه کنم
تهیونگ: من غلط بکنم
ا. ت:😌خب دیگه بریم
رفتیم داخل و حسابی رقصیدم و شام خوردیم و مردوزن قاطی شدن
و موقع رقص مردو زن باهم شد
مامانم زد پس کلم : دست تهیونگ بگیربرو جلو دیگه
ا. ت: باشه
تهیونگ: ا. ت بیا بریم جلو
ا. ت: باشه
(نویسنده؛: فشار چیه اصلا دارم میرقصم)
پارت 31
رسیدم تالار همون تالار بود که عموم گرفته بود
در همین حال مادربزرگم و خاله م و داییم اومدن
داییم : ا. ت بهت تبریک میگم
ا. ت: چرا
داییم : دوست پسر گرفتی بلخره یکی تورو گرفت
داییم رو به تهیونگ : اگه کار کنی که ا. ت ناراحت بشه کلتو از جا میکنم( با اخم)
ا. ت: براش ترجمه کنم
تهیونگ: من غلط بکنم
ا. ت:😌خب دیگه بریم
رفتیم داخل و حسابی رقصیدم و شام خوردیم و مردوزن قاطی شدن
و موقع رقص مردو زن باهم شد
مامانم زد پس کلم : دست تهیونگ بگیربرو جلو دیگه
ا. ت: باشه
تهیونگ: ا. ت بیا بریم جلو
ا. ت: باشه
(نویسنده؛: فشار چیه اصلا دارم میرقصم)
۵.۸k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.