فیک : اون شب واقعا پارت ¹²
رسیدیم به پارت ویژه نمیدونم خوب میشه یا نه شروع :
ویو ا.ت
صبح شده بود زنگ ساعت خورد یهو یاد امشب افتادم چه شبی شه بس با هیجان رفتم و کوک رو بیدار کردم
_ عشقم بیدار نمیشی (بوسه رو لب)
+ اوم چرا کمکم کن بلند شم
_ اومدم که بلندش کنم دستم رو گرفت و منو به سمت خودش کشید
+ اوم بیدارم زن قشنگم (نویسنده اب شد کمک کنید جمش کنیم 😂✨)
_ عه وا ترسیدم (شروع کرد به بوسیدن لبش )
+ (رفتیم پایین برای صبحونه در حال خوردن صبحونه پرسیدم ) الان همه چی کاملا سر جاشه برای عروسی ؟!
_ اهوم اره راستی یه سوال دارم ؟
+ بگو کیوتم
_ چرا یهویی تصمیم گرفتی ازدواج کنیم
+ چون بیش از حد عاشقت بودم نمیخواستم تو رو با یه بار غم تنها بزارم میخوام وقتی حالت بد شد کنارت باشم
_ اوم مرسی بهترین عشق دنیا
{خب خب میدونم خودمم اکلیل بالا اوردم چون نمیخوام زیاد شه پرش زمانی میدم به ظهر }
• پرش زمانی •
ویو / توضیحات :
غروب شده بود همه مهمونا ارایشگاه بودن عروس و اقا داماد هم داشتن میکاپ میشدن تمام خدمت کار ها مشغول چیدن میز و ریختن شراب داخل لیوان های کلاسیک بودن کم کم مهمونا اومدن مهمونای شما کیا هستن ؟!
+ عزیزم اماده ای
_ اوم یکم استرس دارم
(این دوتا داخل اتاق میکاپ تنها بودن و اخرین حرفتشون رو میزدن🥺)
+ (یه گردبند کیوت و ساده ولی گرون دور گردنش کرد ) امشب نیازی به استرس نیست این شب بهترین شب دنیاست برای هردومون امشب یه هتل کرایه کردم
_ اهوم بی صبرانه منتظر شبم (دوستان منحرف نشید اصمات نیست پس فکر کار های دیگه نباشید)
.
.
.
ون کلاسیک جلوی تالار موند و این دوتا وارد سالن پشت صحنه شدن داماد اول وارد شد و وسط سالن منتظر عروس موند وقتی عروس از فرش قرمز سالن بالا اومد همه جیغ و داد کردن دست زدن (عکس سالن عروسی رو در پارت ۹ گذاشتم)
علامت راحب ~
~ خانم ا.ت (شما هستید) ایا مایلید با اقای جونگکوک ازدواج کنید ؟
(شما بودید چی میگفتید؟!)
_ اممم۰۰۰ بله
[صدای جیغ داد مهمونا کرم کرد ]
~ همینطور از کوک هم پرسید
+ بله حتما !!
•حالا وقت زیبای عروسی هست •
×بوسه بوسه
×ببوسش !!
× بوسه بوسه
× هوراااااااا
|| بالاخره همو بوسیدن ||
ویو تمام پدر مادرا اشک میریختن همه این لحظه زیبا رو توی ذهنشون ذخیره کردن
*حالا وقت رقص رومانتیک کره ای هست*
.
.
.
.
.
ادامه داره شب عروسی ولی من دیگه خسته شدم الان شبه و دستام درد میکنه منتظر قسمت بعد باشید
ویو ا.ت
صبح شده بود زنگ ساعت خورد یهو یاد امشب افتادم چه شبی شه بس با هیجان رفتم و کوک رو بیدار کردم
_ عشقم بیدار نمیشی (بوسه رو لب)
+ اوم چرا کمکم کن بلند شم
_ اومدم که بلندش کنم دستم رو گرفت و منو به سمت خودش کشید
+ اوم بیدارم زن قشنگم (نویسنده اب شد کمک کنید جمش کنیم 😂✨)
_ عه وا ترسیدم (شروع کرد به بوسیدن لبش )
+ (رفتیم پایین برای صبحونه در حال خوردن صبحونه پرسیدم ) الان همه چی کاملا سر جاشه برای عروسی ؟!
_ اهوم اره راستی یه سوال دارم ؟
+ بگو کیوتم
_ چرا یهویی تصمیم گرفتی ازدواج کنیم
+ چون بیش از حد عاشقت بودم نمیخواستم تو رو با یه بار غم تنها بزارم میخوام وقتی حالت بد شد کنارت باشم
_ اوم مرسی بهترین عشق دنیا
{خب خب میدونم خودمم اکلیل بالا اوردم چون نمیخوام زیاد شه پرش زمانی میدم به ظهر }
• پرش زمانی •
ویو / توضیحات :
غروب شده بود همه مهمونا ارایشگاه بودن عروس و اقا داماد هم داشتن میکاپ میشدن تمام خدمت کار ها مشغول چیدن میز و ریختن شراب داخل لیوان های کلاسیک بودن کم کم مهمونا اومدن مهمونای شما کیا هستن ؟!
+ عزیزم اماده ای
_ اوم یکم استرس دارم
(این دوتا داخل اتاق میکاپ تنها بودن و اخرین حرفتشون رو میزدن🥺)
+ (یه گردبند کیوت و ساده ولی گرون دور گردنش کرد ) امشب نیازی به استرس نیست این شب بهترین شب دنیاست برای هردومون امشب یه هتل کرایه کردم
_ اهوم بی صبرانه منتظر شبم (دوستان منحرف نشید اصمات نیست پس فکر کار های دیگه نباشید)
.
.
.
ون کلاسیک جلوی تالار موند و این دوتا وارد سالن پشت صحنه شدن داماد اول وارد شد و وسط سالن منتظر عروس موند وقتی عروس از فرش قرمز سالن بالا اومد همه جیغ و داد کردن دست زدن (عکس سالن عروسی رو در پارت ۹ گذاشتم)
علامت راحب ~
~ خانم ا.ت (شما هستید) ایا مایلید با اقای جونگکوک ازدواج کنید ؟
(شما بودید چی میگفتید؟!)
_ اممم۰۰۰ بله
[صدای جیغ داد مهمونا کرم کرد ]
~ همینطور از کوک هم پرسید
+ بله حتما !!
•حالا وقت زیبای عروسی هست •
×بوسه بوسه
×ببوسش !!
× بوسه بوسه
× هوراااااااا
|| بالاخره همو بوسیدن ||
ویو تمام پدر مادرا اشک میریختن همه این لحظه زیبا رو توی ذهنشون ذخیره کردن
*حالا وقت رقص رومانتیک کره ای هست*
.
.
.
.
.
ادامه داره شب عروسی ولی من دیگه خسته شدم الان شبه و دستام درد میکنه منتظر قسمت بعد باشید
۶.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.