فیک سایه سیاه پارت 21
2 ساعت بعد :
جیمین روی تخت نشسته بود و داشت فکر میکرد چطور باید خودشو از این مخمصه نجات بده اون نگران خودش نبود بلکه نگران دایانا بود چون خوب میدونست مونیکا میخواد با شکنجه کردن دایانا از انتقام بگیره
مونیکا ؛ بریم فاز بعده مهمونی ( خنده های بلند )
مونیکا وارد اتاق شکنجه شد و مکس دستیارش هم همراش اومد
مونیکا : خب پارک جیمین خسته که نیستی چون خوشگذرونی من تازه شروع شده
جیمین : چی میخوای عوضی دست از سرش بردار بزار بره
مونیکا : باشه چون تو گفتی حتما ، اونو جلوی چشمات تیکه تیکه میکنم تا بفهمی من کی ام
جیمین : مونیکا اگه دستم بهت برسه قول میدم تو بلایی به سرت بیارم که مرغای اسمون به حالت زار بزنن
مونیکا : ببینیم
مونیکا : مکس دیگه وقتشه شروع کن
از اینجا به بعد یکم دردناک
جیمین روی تخت نشسته بود و داشت فکر میکرد چطور باید خودشو از این مخمصه نجات بده اون نگران خودش نبود بلکه نگران دایانا بود چون خوب میدونست مونیکا میخواد با شکنجه کردن دایانا از انتقام بگیره
مونیکا ؛ بریم فاز بعده مهمونی ( خنده های بلند )
مونیکا وارد اتاق شکنجه شد و مکس دستیارش هم همراش اومد
مونیکا : خب پارک جیمین خسته که نیستی چون خوشگذرونی من تازه شروع شده
جیمین : چی میخوای عوضی دست از سرش بردار بزار بره
مونیکا : باشه چون تو گفتی حتما ، اونو جلوی چشمات تیکه تیکه میکنم تا بفهمی من کی ام
جیمین : مونیکا اگه دستم بهت برسه قول میدم تو بلایی به سرت بیارم که مرغای اسمون به حالت زار بزنن
مونیکا : ببینیم
مونیکا : مکس دیگه وقتشه شروع کن
از اینجا به بعد یکم دردناک
۳۰.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.