part 1
part 1
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
همه چی از اونجا شروع شد که...
سارا:
امروز یکم دلم درد میکرد. رفتم دستشویی که...
سارا: اه پریود لعنتی
همونجوری رفتم بیرون و هرچی گشتم نتونستم نوار بهداشتی پیدا کنم.اصلا حواسم نبود و همینجوری با شورت خونی تو دستم رفته بودم بیرون که یادم اومد چند روز پیش مامان و بابام با عمو و زن عموم رفتن مسافرت و من با پسر عموم خونه ی ما موندیم.
سعید: تو چرا لباس نداری؟! اوه
تازه یادم اومد. سعید پسرعمومه. الانم منو با این وضع دیده. فرار کردم تو اتاقمو از خجالت آب شدم
تازه یادم اومد تو چه وضعیم
چند بار به مامانم زنگ زدم که بپرسم نوار بهداشتیا کجان ولی جواب نمیداد. صدای در اومد.در رو باز کردم. سعید بود با یه...
نوار بهداشتی!
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
همه چی از اونجا شروع شد که...
سارا:
امروز یکم دلم درد میکرد. رفتم دستشویی که...
سارا: اه پریود لعنتی
همونجوری رفتم بیرون و هرچی گشتم نتونستم نوار بهداشتی پیدا کنم.اصلا حواسم نبود و همینجوری با شورت خونی تو دستم رفته بودم بیرون که یادم اومد چند روز پیش مامان و بابام با عمو و زن عموم رفتن مسافرت و من با پسر عموم خونه ی ما موندیم.
سعید: تو چرا لباس نداری؟! اوه
تازه یادم اومد. سعید پسرعمومه. الانم منو با این وضع دیده. فرار کردم تو اتاقمو از خجالت آب شدم
تازه یادم اومد تو چه وضعیم
چند بار به مامانم زنگ زدم که بپرسم نوار بهداشتیا کجان ولی جواب نمیداد. صدای در اومد.در رو باز کردم. سعید بود با یه...
نوار بهداشتی!
۳.۸k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.