فیک: زیبایی(part9)

کوک ویو
بغض کرده بودم و سریع رفتم بیرون
سوجین رو دیدم که داره گریه میکنه
رفتم پیشش
کوک:چی هق شده هق سوجین(گریه و بغض)
سوجین ویو
کوک اومد پیشم و گفت چی شده گریه داشت میکرد
سوجین:هیچی.....تو چرا گریه..گریه کردی(بغضض)
کوک:ا.ت رو بوسیدم اما گفت تهیونگ رو دوست داره و سریع رفت پیش تهیونگ و همدیگرو بوسیدن😢
سوجین:کوک؟
کوک:بله
(علامت ها+کوک_سوجین)
_کوک من...من...من..دوست دارم عاشقتم اما وقتی فهمیدم تو...تو..تو ا.ت رو دوست داری سعی میکنم دیگه دوستت نداشته باشم اما نمیشه و نمیتونم
+سوجین!!؟
_ بله
کوک
کمرش و گرفتم و لبا.مو گذاشتم رو لبا.ش و مک میزدم
سوجین
کوک کمرمو گرفت و لبا.شو گذاشت روی لبا.م و مک میزد منم همکاری میکردم

کوک
ولش کردم گفتم
+خب خب ببینم نمی‌خوای دست دوست پسرتو بگیری؟
_چرا که نه
سوجین
دست کوک رو گرفتم و از خوشحالی داشتم بال در میاوردم..
کوک
مجبور بودم باهاش خوب باشم و نقش دوست پسرشو در بیارم
فلش بک به دیشب

علامت. بابای کوک&
&کوک پسرم فردا به دختری که دوستش داری اعتراف کن اگه جوابش منفی بود مجبوری با سوجین دختر دوستم رابطه داشته باشی
+چیییییییی(داد)
&همین که گفتم
+چرا باید با دختری که دوستش ندارم رابطه داشته باشم؟
&چون اگه انجام ندی خبرای بدی می‌شنوی
کوک ویو
از حرفش ترسیدم چون اون مافیا بود و هر کاری از دستش برمیومد ولی خدا خدا میکردم جواب ا.ت منفی نباشه
پایان فلش بک


تمام✨
شرایط
فالو:۳۰