مافیا سرد 8
ته : ولی تو نگفتی چرا میخوای تنها بخوابی .
دیدم صداش نمیاد نگاش کردم دیدم خوابش برده پیشونیش رو بوسیدم و سیاهی.
ویو ات :
بلند شدم دیدم ته نیست حتما رفته شرکت .
بلند شدم رفتم سرویس کارای لازم و انجام دادم . موهامو شونه کردم و رفتم پایین صبحونه بخورم
بعد از اینکه صبحونه رو خوردم زنگ در خورد. اجوما دستش بند بود برای همین
رفتم درو باز کردم که دیدم دو تا پسر دم درن
ات : سلام
علامت جیمین ج، علامت یونجون یو
ج : سلام من جیمین
یو : یونجون هستم خوشبختم
ات : خوشبختم عه کاری داشتین
ج : نه فقط میخواستیم بدونیم ته خونست؟
ات : نه رفته شرکت
ج: باشه ببخشید مزاحم شدم خدافظ
یو : خدافظ لیدی
ویو ات :
دیدم دو تا پسر جیمین و یونجون اومدن دنبال ته
اون پسره یونجون خیلی هیز بود تو یه دیقه سر تا پا منو نگا میکرد
ویو یونجون :
در باز شد یه دختر خوشگل درو باز کرد
انقد خوشگل بود محوش شدم
باید اطلاعاتش و از زیر زبون جیمین بکشم بیرون
یو : جیمین اون دختره که درو باز کرد کی بود؟
ج : دوست دختر ته بود دیگه
یو : واقعا
ج : چطور؟
یو : خیلی خوشگل بود تهیونگ خوش سلیقست
ج : معلومه
یو : الان ما داریم کجا میریم
ج : شرکت پیش ته دیگه
ویو ته :
صبح پاشدم اومدم شرکت کلی کار رو سرم ریخته بود
.
.
.
کارم تموم شد که دیدم جیمین و یونجون اومدن
از پسره یونجون خوشم نمیاد
هرروز با یه دختره
ج : سلام ته خوبی
یو : سلام
ته : سلام خوبم چیزی شده
ج : چقد زود اومدی شرکت
ته : کلی کار رو سرم ریخته بود واسه همین زودتر اومدم
ج : ما تو خونه دنبالت رفتیم
یو : اتفاقا دوست دخترت هم درو باز کرد
(پوز خند)
ته : خب چیکارم دارین اومدیم
ج :چند تا پرونده ای که خواستی رو اوردیم
ویو ته :
لطفا حمایتت
خدایی دیروز چهار تا فیک گذاشتم
امروزم چهار تا 🤫🙄
دیدم صداش نمیاد نگاش کردم دیدم خوابش برده پیشونیش رو بوسیدم و سیاهی.
ویو ات :
بلند شدم دیدم ته نیست حتما رفته شرکت .
بلند شدم رفتم سرویس کارای لازم و انجام دادم . موهامو شونه کردم و رفتم پایین صبحونه بخورم
بعد از اینکه صبحونه رو خوردم زنگ در خورد. اجوما دستش بند بود برای همین
رفتم درو باز کردم که دیدم دو تا پسر دم درن
ات : سلام
علامت جیمین ج، علامت یونجون یو
ج : سلام من جیمین
یو : یونجون هستم خوشبختم
ات : خوشبختم عه کاری داشتین
ج : نه فقط میخواستیم بدونیم ته خونست؟
ات : نه رفته شرکت
ج: باشه ببخشید مزاحم شدم خدافظ
یو : خدافظ لیدی
ویو ات :
دیدم دو تا پسر جیمین و یونجون اومدن دنبال ته
اون پسره یونجون خیلی هیز بود تو یه دیقه سر تا پا منو نگا میکرد
ویو یونجون :
در باز شد یه دختر خوشگل درو باز کرد
انقد خوشگل بود محوش شدم
باید اطلاعاتش و از زیر زبون جیمین بکشم بیرون
یو : جیمین اون دختره که درو باز کرد کی بود؟
ج : دوست دختر ته بود دیگه
یو : واقعا
ج : چطور؟
یو : خیلی خوشگل بود تهیونگ خوش سلیقست
ج : معلومه
یو : الان ما داریم کجا میریم
ج : شرکت پیش ته دیگه
ویو ته :
صبح پاشدم اومدم شرکت کلی کار رو سرم ریخته بود
.
.
.
کارم تموم شد که دیدم جیمین و یونجون اومدن
از پسره یونجون خوشم نمیاد
هرروز با یه دختره
ج : سلام ته خوبی
یو : سلام
ته : سلام خوبم چیزی شده
ج : چقد زود اومدی شرکت
ته : کلی کار رو سرم ریخته بود واسه همین زودتر اومدم
ج : ما تو خونه دنبالت رفتیم
یو : اتفاقا دوست دخترت هم درو باز کرد
(پوز خند)
ته : خب چیکارم دارین اومدیم
ج :چند تا پرونده ای که خواستی رو اوردیم
ویو ته :
لطفا حمایتت
خدایی دیروز چهار تا فیک گذاشتم
امروزم چهار تا 🤫🙄
۶.۵k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.