مافیای کراش من
part5
ویو ا.ت
رفتم داخل کههههه
سیاهیییی...
۳ ساعت بعد
ویو ا.ت
بیدار شدم توی اتاق سیاه که بوی خون و جنازه ميداد بوشو دوست داشتم
یه یهو
در کوبیده شد و یه مرد سیاه پوش و گنده اومد و پشت سرش یه مرد دیگه که خیلی آشنا بودی اومد
یکمی زوم کردم رو قیافش فهمیدم مین یونگیهههههه
ا.ت:چی میخای عوضی
یونگی:امممم
ا.ت:اممم چیههههه چی میخاییییی
لیسا رو آزاد کنننن دیوثثثث(ساری😂
یونگی :به یه شرط
ا.ت:چه شرطی؟
یونگی:تو بمونی و لیسا بره
ا.ت :تف توش
باشهههه لیسا رو آزاد کن
یونگی:لیاس رو بیارید
آوردنش
لیسا:ا.تتتتتت نکننننن خاهش میکنممم
ا.ت:خدافظ عروسکم
لیسا:نهههه
بردنش
یونگی:خب خانوم خانومااا میریم سراغ ماسکت
ا.ت:خفه شو بیق بیق بیققققق مادر بیقققققق خاهر بیققققق
یونگیعلی عصبانی شد
رفت یه شلاق نازکی ورداشت و داغغغغغ کرد
و ا.ت رو تا جون داشت زد
پرش به ۸ ساعت بعد
ا.ت:از خواب بیدار شدم
توی اتاق شیک بودم
زخمای پانسمان شده بود
رفتم سمت در و بازش کردم
که
یونگی رو با حالت پوکر دیدم
ویو یونگی
بعد زدنش
ز۶ماشو پانسمان کردم
پرش ۸ ساعت بعد
رفتم جلو اتاقش
که دیدم درو باز کرد
منم از فرصت استفاده کردم و دستاشو گرفتم و چسبوندم به دیوار و ماسکرو برداشتم
یونگی :(تو شوک)
این پارتم تموم شد خوشگلاااا
شرط ۱۰ تا لایک یا ۷ تا
راستی خیلی دوستون دالمااااا🛐
ویو ا.ت
رفتم داخل کههههه
سیاهیییی...
۳ ساعت بعد
ویو ا.ت
بیدار شدم توی اتاق سیاه که بوی خون و جنازه ميداد بوشو دوست داشتم
یه یهو
در کوبیده شد و یه مرد سیاه پوش و گنده اومد و پشت سرش یه مرد دیگه که خیلی آشنا بودی اومد
یکمی زوم کردم رو قیافش فهمیدم مین یونگیهههههه
ا.ت:چی میخای عوضی
یونگی:امممم
ا.ت:اممم چیههههه چی میخاییییی
لیسا رو آزاد کنننن دیوثثثث(ساری😂
یونگی :به یه شرط
ا.ت:چه شرطی؟
یونگی:تو بمونی و لیسا بره
ا.ت :تف توش
باشهههه لیسا رو آزاد کن
یونگی:لیاس رو بیارید
آوردنش
لیسا:ا.تتتتتت نکننننن خاهش میکنممم
ا.ت:خدافظ عروسکم
لیسا:نهههه
بردنش
یونگی:خب خانوم خانومااا میریم سراغ ماسکت
ا.ت:خفه شو بیق بیق بیققققق مادر بیقققققق خاهر بیققققق
یونگیعلی عصبانی شد
رفت یه شلاق نازکی ورداشت و داغغغغغ کرد
و ا.ت رو تا جون داشت زد
پرش به ۸ ساعت بعد
ا.ت:از خواب بیدار شدم
توی اتاق شیک بودم
زخمای پانسمان شده بود
رفتم سمت در و بازش کردم
که
یونگی رو با حالت پوکر دیدم
ویو یونگی
بعد زدنش
ز۶ماشو پانسمان کردم
پرش ۸ ساعت بعد
رفتم جلو اتاقش
که دیدم درو باز کرد
منم از فرصت استفاده کردم و دستاشو گرفتم و چسبوندم به دیوار و ماسکرو برداشتم
یونگی :(تو شوک)
این پارتم تموم شد خوشگلاااا
شرط ۱۰ تا لایک یا ۷ تا
راستی خیلی دوستون دالمااااا🛐
۳.۹k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.