《تو ی سادیسمی!》
《تو ی سادیسمی!》
part ⁴
ا.ت: دستت و بردار
جانگ کوک: ا.ت ... لط..فا نرو ... خواهش میکنم "گریه"
ا.ت:
تاحالا گریه ی جانگ کوک و نشنیده بودم.... چون اون هیچ وقت گریه نمیکرد ولی....
ا.ت: جانگ کوک امروز دربارش حرف زدیم لطفا گریه نکن
جانگ کوک: به خدا میرم پیش روان پزشک بیماریم و درمان میکنم فقط لطفا ترکم نکن ا.ت "گریه"
(جانگ کوک بیماری سادیسم داره و کسانی که نمیدونن سادیسم یعنی لذت بردن از زجر کشیدن بقیه)
بلند شدم و با عصبانیت گفتم:
ا.ت: عهه بسه دیگه
ا.ت: چند بار دیگه باید ببخشمت ؟
ا.ت: دست از سرم بردار این همه مدت زجرم دادی کافی نبود ؟
ا.ت: بزار یکم راحت باشم
کوک: ...
"روز دادگاه"
ا.ت:
...
part ⁴
ا.ت: دستت و بردار
جانگ کوک: ا.ت ... لط..فا نرو ... خواهش میکنم "گریه"
ا.ت:
تاحالا گریه ی جانگ کوک و نشنیده بودم.... چون اون هیچ وقت گریه نمیکرد ولی....
ا.ت: جانگ کوک امروز دربارش حرف زدیم لطفا گریه نکن
جانگ کوک: به خدا میرم پیش روان پزشک بیماریم و درمان میکنم فقط لطفا ترکم نکن ا.ت "گریه"
(جانگ کوک بیماری سادیسم داره و کسانی که نمیدونن سادیسم یعنی لذت بردن از زجر کشیدن بقیه)
بلند شدم و با عصبانیت گفتم:
ا.ت: عهه بسه دیگه
ا.ت: چند بار دیگه باید ببخشمت ؟
ا.ت: دست از سرم بردار این همه مدت زجرم دادی کافی نبود ؟
ا.ت: بزار یکم راحت باشم
کوک: ...
"روز دادگاه"
ا.ت:
...
۶۵
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.