trust me part. 37
جین: خب همه تون جمع شدین مدارک الان دست ماست و باید به رییس بدیمشون
یونگی: خب بریم بدیم دیگه بدیم به رییس
نامجون: نمیشه
یونگی:چرا
نامجون و جین نگاهشون رو به ته دادن
ته یکم از رو مبل امد جلو
ته: فهمیدم رییس هم با اوناست
یونگی: یعنی چی یعنی رییس لیان هم با اونا بوده؟؟؟؟
ته: و قضیه عملیات هم که همه فهمیدن تقصیر اونه
کوک: خب الان می خوایم چی کار کنیم؟
نامجون: باید به رییس هان بدیمش
کوک: خب بریم بدیمش
جین: کوک به این فکر کردی چی کار کنیم باید رییس رو ببینیم؟
نامجون: از اونجایی که رییس لیان میفهمه مدارک دست ماست باید یک کاری انجام بدیم
( هفته بعد)
کوک: رییس کان همون جوری که خواستین تمام مدارکو از زیر دستشون برداشتمو اوردم
لیان: میدونستم تو مثل اون احمقا نیستی حتما یک پاداش خلی خوبی میگیری
کوک: خیلی ممنون رییس
لیان:مرخصی
کوک تعظیم کردمو از اتاق امدم بیرون
از ادراه امدم بیرون و سوار ماشین شدمو سمت عمارت رفتم
به عمارت رسیدم و از ماشین پایین امد
جین: خب بریم مدارکو بدیم رییس هان کوک هم امد
کوک: ببخشید یکم طول کشید
نامجون: اشکالی نداره
همه سوار ماشین شدیمو سمت خونه رییس هان حرکت کردیم
بالاخره رسیدم و پیاده شدیم
زنگ درو زدیمو وارد خونش شدیم
هان: خوش امدین
- ممنون رییس
هان: پارک حالت خوبه؟
- بله رییس خیلی ممنون
هان: گفته بودین کار مهمی باهام دارین
- بله رییس
هان: شما چرا هنوز عین چوب خشک وایستادید
ته: رییس هنوز شما ازاد ندادین
هان: وای راس میگین ازاد
همه یک دفعه با هم نفسشون رو بیرون دادن
جین: اخ پاهام
نامجون: جین وایستا زشته
هان:😂 نه راحت باشین
ادامه پست بعدی😄
یونگی: خب بریم بدیم دیگه بدیم به رییس
نامجون: نمیشه
یونگی:چرا
نامجون و جین نگاهشون رو به ته دادن
ته یکم از رو مبل امد جلو
ته: فهمیدم رییس هم با اوناست
یونگی: یعنی چی یعنی رییس لیان هم با اونا بوده؟؟؟؟
ته: و قضیه عملیات هم که همه فهمیدن تقصیر اونه
کوک: خب الان می خوایم چی کار کنیم؟
نامجون: باید به رییس هان بدیمش
کوک: خب بریم بدیمش
جین: کوک به این فکر کردی چی کار کنیم باید رییس رو ببینیم؟
نامجون: از اونجایی که رییس لیان میفهمه مدارک دست ماست باید یک کاری انجام بدیم
( هفته بعد)
کوک: رییس کان همون جوری که خواستین تمام مدارکو از زیر دستشون برداشتمو اوردم
لیان: میدونستم تو مثل اون احمقا نیستی حتما یک پاداش خلی خوبی میگیری
کوک: خیلی ممنون رییس
لیان:مرخصی
کوک تعظیم کردمو از اتاق امدم بیرون
از ادراه امدم بیرون و سوار ماشین شدمو سمت عمارت رفتم
به عمارت رسیدم و از ماشین پایین امد
جین: خب بریم مدارکو بدیم رییس هان کوک هم امد
کوک: ببخشید یکم طول کشید
نامجون: اشکالی نداره
همه سوار ماشین شدیمو سمت خونه رییس هان حرکت کردیم
بالاخره رسیدم و پیاده شدیم
زنگ درو زدیمو وارد خونش شدیم
هان: خوش امدین
- ممنون رییس
هان: پارک حالت خوبه؟
- بله رییس خیلی ممنون
هان: گفته بودین کار مهمی باهام دارین
- بله رییس
هان: شما چرا هنوز عین چوب خشک وایستادید
ته: رییس هنوز شما ازاد ندادین
هان: وای راس میگین ازاد
همه یک دفعه با هم نفسشون رو بیرون دادن
جین: اخ پاهام
نامجون: جین وایستا زشته
هان:😂 نه راحت باشین
ادامه پست بعدی😄
۲۷.۶k
۰۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.