تکپارتی(درخواستی)P2
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#یونجون #هیونینگ_کای
&2
با این کارش شروع کردی به گریه کردن و همراهش حرفای دلتو بهش زدی..
منم عاشقتم عوضی..
با این حرفت تعجبش بیشتر شدو ادامه داد:پس یونج...
اون هیچی جز یه دوست نیست!
_ا.ت..
گوش کن احمق..یونجون دوست صمیمیه باهاش حرف میزنم دردو دل میکنم ولی فقط حس دوستی دارم بهش ولی...به تو حتا اگه باهم حرف نزنیم نگاه کردن بهت کافیه که قلبم بره رو هزار و عاشق ترت شم..
روی مچ پات ایستادیو پیرهن بالا سرتو کمی کشیدی و سر کای رو هم داخل قرار دادی..
که زود خودش خم شد تا تو راحت رو پاهات وایستی..
الات صورت هاتون دقیقا مقابل هم بودو به هم با حس متفاوتی خیره شده بودین..
که تو دیگه به سیم آخر زدیو با قفل کردن دو دستت رو صورتش لباتو به لباش گذاشتی و بوسه عمیقی رو شروع کردی ولی طولی نکشید که زود عقب کشیدی..
خواستی عقب تر بری که کای با همون چشای بستش از کمرت محکم گرفتو به بدن گرم خودش چسبوند..
_اینبار دیگه نه ا.ت...اینبار دیگه نمیتونی در بری!
بعد اتمام حرفش لباشو محکم رو لبات گذاشت و رابطه قشنگتونو با بوسه عمیقش شروع کرد:)
The end . . .
#درخواستی
#یونجون #هیونینگ_کای
&2
با این کارش شروع کردی به گریه کردن و همراهش حرفای دلتو بهش زدی..
منم عاشقتم عوضی..
با این حرفت تعجبش بیشتر شدو ادامه داد:پس یونج...
اون هیچی جز یه دوست نیست!
_ا.ت..
گوش کن احمق..یونجون دوست صمیمیه باهاش حرف میزنم دردو دل میکنم ولی فقط حس دوستی دارم بهش ولی...به تو حتا اگه باهم حرف نزنیم نگاه کردن بهت کافیه که قلبم بره رو هزار و عاشق ترت شم..
روی مچ پات ایستادیو پیرهن بالا سرتو کمی کشیدی و سر کای رو هم داخل قرار دادی..
که زود خودش خم شد تا تو راحت رو پاهات وایستی..
الات صورت هاتون دقیقا مقابل هم بودو به هم با حس متفاوتی خیره شده بودین..
که تو دیگه به سیم آخر زدیو با قفل کردن دو دستت رو صورتش لباتو به لباش گذاشتی و بوسه عمیقی رو شروع کردی ولی طولی نکشید که زود عقب کشیدی..
خواستی عقب تر بری که کای با همون چشای بستش از کمرت محکم گرفتو به بدن گرم خودش چسبوند..
_اینبار دیگه نه ا.ت...اینبار دیگه نمیتونی در بری!
بعد اتمام حرفش لباشو محکم رو لبات گذاشت و رابطه قشنگتونو با بوسه عمیقش شروع کرد:)
The end . . .
۲۵.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.