💜مافیای جذاب من 💜
وبعد دیدم جیمین داره آ/ت می بوسه
عصبی شدم رفتم جیمین تا میتونستم زدم
به آ/ت هم یه سیلی زدم
آ/ت بعد از این سیلی عصبی شد رفت از پلها پاین و وارد آشپز خانه شد چاقو برداشت گفت دعوا بزارین کنار ( با داد)
جونگ کوک: آ/ت آروم باش
جیمین : عشقم آروم باش
جونگ کوک : خفه شو
آ/ت: بسته (با گریه )
تیهونگ و جین داشتند نگاه می کردند
آ/ت : خسته شدم دیگه و بعد چاقو زد بخودش
از زبان جونگ کوک:
آ/ت چاقو به خودش زد رفتم صریح بقلش کردم سوار ماشین شدم رسیدیم به بیمارستان بردمش داخل
کمک کنین
دوکتور زود آ/ت به اتاق جراحی برد
داشتم گریه میکردم جیمن آمد
تو عو*ض*ی اینجا چیکار می کنی
جمین : اون مال منه
جونگ کوک : خفه شو وبعد تا میتونستم زدمش ( کارگردان اینجا کسی نیست جلو دعوا بگیرا نه نمی خواد آمدن😎😎😎😎)
پرستار لطفا دعوا نکنید
جمین : آ*ش*قا*ل
جونگ کوک: خودتی
پرستار آنها را از هم جدا کردند
جراهی تمام شد آ/ت بردند
(چند روز بعد)
جونگ کوک با گل رفتم بیمارستان دیدار آ/ت
وقتی رفتم دیدم
بچها لطفا لایک و دنبال و کامنت بزارین
پارت بعد به زودی امروز می زارم🥰🥰🥰🥰🥰🥰
عصبی شدم رفتم جیمین تا میتونستم زدم
به آ/ت هم یه سیلی زدم
آ/ت بعد از این سیلی عصبی شد رفت از پلها پاین و وارد آشپز خانه شد چاقو برداشت گفت دعوا بزارین کنار ( با داد)
جونگ کوک: آ/ت آروم باش
جیمین : عشقم آروم باش
جونگ کوک : خفه شو
آ/ت: بسته (با گریه )
تیهونگ و جین داشتند نگاه می کردند
آ/ت : خسته شدم دیگه و بعد چاقو زد بخودش
از زبان جونگ کوک:
آ/ت چاقو به خودش زد رفتم صریح بقلش کردم سوار ماشین شدم رسیدیم به بیمارستان بردمش داخل
کمک کنین
دوکتور زود آ/ت به اتاق جراحی برد
داشتم گریه میکردم جیمن آمد
تو عو*ض*ی اینجا چیکار می کنی
جمین : اون مال منه
جونگ کوک : خفه شو وبعد تا میتونستم زدمش ( کارگردان اینجا کسی نیست جلو دعوا بگیرا نه نمی خواد آمدن😎😎😎😎)
پرستار لطفا دعوا نکنید
جمین : آ*ش*قا*ل
جونگ کوک: خودتی
پرستار آنها را از هم جدا کردند
جراهی تمام شد آ/ت بردند
(چند روز بعد)
جونگ کوک با گل رفتم بیمارستان دیدار آ/ت
وقتی رفتم دیدم
بچها لطفا لایک و دنبال و کامنت بزارین
پارت بعد به زودی امروز می زارم🥰🥰🥰🥰🥰🥰
۵.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.