دلنوشته ☆
عشق؟! تو رفیق منی ، عزیز منی ،
صبوری و آرام ،
عشق؟! تو مهربانترین منی ، تو
دوست داشتنی ترین منی ،
تو ارزشمندی و قابل اعتماد...
عشق را نمیدانم ، ولی به نام تو که میرسم ، سلول به سلول ، لبریز اشتیاق
می شوم ، تو را که می بینم به هیجان
می آیم و کنارت که می نشینم ،
هزاران هزار ، پروانه عاشق ، میان
هزار توی قلبم ، پرواز می کنند.
بی اختیار به تو فکر میکنم هر لحظه
و دلم می خواهد تمام فیلم های خوب جهان را با تو ببینم ،
تمام موسیقی های خوب جهان را
با تو بشنوم ،
تمام کتابهای خوب جهان را
در کنار تو بخوانم ،
تمام لحظات زنده بودنم را
با تو زنده بمانم ،
و تمام رازهای پنهان دلم را
با تو بگویم.
نامت را چه بگذارم ؟ رفیق ؟ وطن؟
جان و جهان ؟ عشق ؟
تو واقعا کیستی؟ تو کیستی و از
اهالی کدام جهانی که این همه
دوستت دارم ؟!
پس از این ، هر نور لطیفی که مرا
لمس کند ، تو خواهی بود .
ای آغاز من
بی تو بودن یعنی پایان من
مگذار روزی بی تو به پایان برسم
💞💍💞
۲۴ اسفند ۱۴۰۰ بماند به یادگار
تولدت مبارک مرد مهربون من❤
صبوری و آرام ،
عشق؟! تو مهربانترین منی ، تو
دوست داشتنی ترین منی ،
تو ارزشمندی و قابل اعتماد...
عشق را نمیدانم ، ولی به نام تو که میرسم ، سلول به سلول ، لبریز اشتیاق
می شوم ، تو را که می بینم به هیجان
می آیم و کنارت که می نشینم ،
هزاران هزار ، پروانه عاشق ، میان
هزار توی قلبم ، پرواز می کنند.
بی اختیار به تو فکر میکنم هر لحظه
و دلم می خواهد تمام فیلم های خوب جهان را با تو ببینم ،
تمام موسیقی های خوب جهان را
با تو بشنوم ،
تمام کتابهای خوب جهان را
در کنار تو بخوانم ،
تمام لحظات زنده بودنم را
با تو زنده بمانم ،
و تمام رازهای پنهان دلم را
با تو بگویم.
نامت را چه بگذارم ؟ رفیق ؟ وطن؟
جان و جهان ؟ عشق ؟
تو واقعا کیستی؟ تو کیستی و از
اهالی کدام جهانی که این همه
دوستت دارم ؟!
پس از این ، هر نور لطیفی که مرا
لمس کند ، تو خواهی بود .
ای آغاز من
بی تو بودن یعنی پایان من
مگذار روزی بی تو به پایان برسم
💞💍💞
۲۴ اسفند ۱۴۰۰ بماند به یادگار
تولدت مبارک مرد مهربون من❤
۸.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰