ادامه پارت۲ (عشق با طمع خون)
از زبان تهیونگ
فردا صبح
بیدار شدم هنوز بقل ا/ت بودم.دکمه هاشو بستم و پتو رو روش کشیدم و رفتم بیرون. بوی بدن ا/ت شبیه بوی گل مورد علاقه منه. گلی که فقط تو جاهای متروکه رشد میکنه و اون هم هر قرنی یک گل. بین این همه گل فقط همین برام خوش بوعه.بعد چند دقیقه ا/ت بیدار شد.
تهیونگ:صبح بخیر عروسکم😈
ا/ت:صبح بخیر...ایی گردنم
تهیونگ:برو صورتتو بشور بیا کارت دارم.
ا/ت:باشه.
رفت که صورتشو بشوره یهو تلفن زنگ خورد(تلفن از اون قدیمیا😐)رفتم جواب دادم جونگ کوک بود.
تهیونگ:سلام جونگ کوک
جونگ کوک:سلام ته خوبی
تهیونگ:صد بار گفتم نگو ته یا وی یا تهیونگ
جونگ کوک:باشه حالا خونه ای؟
تهیونگ:مگه میخوای کجا باشم اره معلومه خونه
جونگ کوک:خوبه و میگم این اقا نمیدونم اسمش چی بود دختر جدیدی نفرستاد؟
تهیونگ:چرا؟
جونگ کوک:اگه فرستاده بگو چون میخوام قرضش بگیرم ازت
تهیونگ:تو غلط میکنی نمیبریش
جونگ کوک:بهت قول میدم زخمی برش گردونم.
تهیونگ:باز غلط میکنی نمیخوام من اسیب ببینه.
جونگ کوک:هان؟تو از کی اینجوری شدی
تهیونگ:از دیروز. حالا اگه کار نداری من برم
جونگ کوک:منو بچه ها میخوایم ببینیمت
تهیونگ:خب خوش اومدین خدافظ
تلفن رو قطع کردم و رفتم رو مبلم نشستم.
خب این هم از این پارت😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین فالو میشید😁
فردا صبح
بیدار شدم هنوز بقل ا/ت بودم.دکمه هاشو بستم و پتو رو روش کشیدم و رفتم بیرون. بوی بدن ا/ت شبیه بوی گل مورد علاقه منه. گلی که فقط تو جاهای متروکه رشد میکنه و اون هم هر قرنی یک گل. بین این همه گل فقط همین برام خوش بوعه.بعد چند دقیقه ا/ت بیدار شد.
تهیونگ:صبح بخیر عروسکم😈
ا/ت:صبح بخیر...ایی گردنم
تهیونگ:برو صورتتو بشور بیا کارت دارم.
ا/ت:باشه.
رفت که صورتشو بشوره یهو تلفن زنگ خورد(تلفن از اون قدیمیا😐)رفتم جواب دادم جونگ کوک بود.
تهیونگ:سلام جونگ کوک
جونگ کوک:سلام ته خوبی
تهیونگ:صد بار گفتم نگو ته یا وی یا تهیونگ
جونگ کوک:باشه حالا خونه ای؟
تهیونگ:مگه میخوای کجا باشم اره معلومه خونه
جونگ کوک:خوبه و میگم این اقا نمیدونم اسمش چی بود دختر جدیدی نفرستاد؟
تهیونگ:چرا؟
جونگ کوک:اگه فرستاده بگو چون میخوام قرضش بگیرم ازت
تهیونگ:تو غلط میکنی نمیبریش
جونگ کوک:بهت قول میدم زخمی برش گردونم.
تهیونگ:باز غلط میکنی نمیخوام من اسیب ببینه.
جونگ کوک:هان؟تو از کی اینجوری شدی
تهیونگ:از دیروز. حالا اگه کار نداری من برم
جونگ کوک:منو بچه ها میخوایم ببینیمت
تهیونگ:خب خوش اومدین خدافظ
تلفن رو قطع کردم و رفتم رو مبلم نشستم.
خب این هم از این پارت😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین فالو میشید😁
۵۰.۳k
۲۶ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.