شاهزاده ی استثنایی من p4
فردای اون روز خانواده ی پارک به سمت قصر خاندان کیم رفتند .
.
.
.
بعد از چند ساعت بلاخره به قصر رسیدن و خانواده سلطنتی کیم به استقبالشون اومدن بعد از کلی خوش و بش و تبریک رزی و بقیه ی دختر ها به اتاق جنی رفتن .
و جیمین و کوک هم منتظر نشتن تا تهیونگ برسه .
بعد از حدود چند دقیقه دروازه قصر باز شد و شاهزاده تهیونگ وارد شد .
( عکس تهیونگ اسلاید بعد ولی لباساش اون نیست خودتون یه لباس سلطنتی تصور کنید )
علامت ( ته - جیمین + جونگ کوک ×)
- سلام مادر جان و پدر جان و سلام پادشاه ، ملکه و شاهزادگان کشور سرلانو ( کشور خاندان پارک )
بعد از باز هم کلی خوش و بش پسر ها هم به اتاق تهیونگ رفتند
× خب ته چطوری چرا به جشن نیومدی
- ببخشید کوک کار خلی مهمی پیش اومده بود وگر نه میومدم
ااا راستی از دیدنتون خوشحالم ولیعهد
+ راحت باش جیمین صدام کن
- باشه جیمین پس تو هم منو ته صدا کن
+ حتما
و پسرا هم کلی حرف زدن
.
.
.
ویو به اتاق جنی
دختر ها داشت در مورد پسر هایی که اون روز در جشن بودن صحبت میکردن ولی ات به یه جا خیره بود نمیتونست از فکر اون شاهزاده ی زیبا در بیاد
رزی : ات . ات . اتتت
ات : بله چی شده
رزی : به چی فکر میکنی
ات : ها ؟ هیچی هیچی
جیسو : خب دختر ها دیگه بهتره بریم پایین .
ات : شما برید منم میام
همه : باشه
و دختر ها رفتن
و ات هم رفت داخل اتاقش تا فکر کنه
.
.
.
م،ت : دختر ها یکیتون بره خواهرتون و صدا بزنه
م،ج : اجازه بدید جیمین بره ( چشمک )
م،ت : آها باشه
م،ج : جیمین پسرم برو شاهدخت و صدا کن
جیمین : چشم فقط کجا باید برم ؟
جنی : اتاق ات همون اتاقی هست که درش طلایی و آبی هست
جیمین : چشم
جیمین رفت بالا و اتاق ات و پیدا کرد و در زد
( ات + جیمین - )
+ بفرمایید
- شاهدخت اجازه دارم بیام داخل ؟
+ بله بفرمایید ؟
- مادرتون گفتن بیام صداتون کنم
+ بله ممنون
جیمین هم رفت به اون بالکنی که ات اونجا بود
- نمای زیبایی داره
+ بله جای مورد علاقم در قصر
ات داشت میرفت که پاش به سنگ گیر کرد و افتاد
- او اجازه بدید کمکتون کنم
جیمین دست ات رو گرفت ولی وقتی که داشت بلند می شد جیمین تعادل رو از دست داد و افتاد و ات هم افتاد روش و لباشون محکم روی هم گذاشته شد .
+ ....
ادامه دارد
شرط ها
۱۰ تا کامنت
۱۰ تا لایک
.
.
.
بعد از چند ساعت بلاخره به قصر رسیدن و خانواده سلطنتی کیم به استقبالشون اومدن بعد از کلی خوش و بش و تبریک رزی و بقیه ی دختر ها به اتاق جنی رفتن .
و جیمین و کوک هم منتظر نشتن تا تهیونگ برسه .
بعد از حدود چند دقیقه دروازه قصر باز شد و شاهزاده تهیونگ وارد شد .
( عکس تهیونگ اسلاید بعد ولی لباساش اون نیست خودتون یه لباس سلطنتی تصور کنید )
علامت ( ته - جیمین + جونگ کوک ×)
- سلام مادر جان و پدر جان و سلام پادشاه ، ملکه و شاهزادگان کشور سرلانو ( کشور خاندان پارک )
بعد از باز هم کلی خوش و بش پسر ها هم به اتاق تهیونگ رفتند
× خب ته چطوری چرا به جشن نیومدی
- ببخشید کوک کار خلی مهمی پیش اومده بود وگر نه میومدم
ااا راستی از دیدنتون خوشحالم ولیعهد
+ راحت باش جیمین صدام کن
- باشه جیمین پس تو هم منو ته صدا کن
+ حتما
و پسرا هم کلی حرف زدن
.
.
.
ویو به اتاق جنی
دختر ها داشت در مورد پسر هایی که اون روز در جشن بودن صحبت میکردن ولی ات به یه جا خیره بود نمیتونست از فکر اون شاهزاده ی زیبا در بیاد
رزی : ات . ات . اتتت
ات : بله چی شده
رزی : به چی فکر میکنی
ات : ها ؟ هیچی هیچی
جیسو : خب دختر ها دیگه بهتره بریم پایین .
ات : شما برید منم میام
همه : باشه
و دختر ها رفتن
و ات هم رفت داخل اتاقش تا فکر کنه
.
.
.
م،ت : دختر ها یکیتون بره خواهرتون و صدا بزنه
م،ج : اجازه بدید جیمین بره ( چشمک )
م،ت : آها باشه
م،ج : جیمین پسرم برو شاهدخت و صدا کن
جیمین : چشم فقط کجا باید برم ؟
جنی : اتاق ات همون اتاقی هست که درش طلایی و آبی هست
جیمین : چشم
جیمین رفت بالا و اتاق ات و پیدا کرد و در زد
( ات + جیمین - )
+ بفرمایید
- شاهدخت اجازه دارم بیام داخل ؟
+ بله بفرمایید ؟
- مادرتون گفتن بیام صداتون کنم
+ بله ممنون
جیمین هم رفت به اون بالکنی که ات اونجا بود
- نمای زیبایی داره
+ بله جای مورد علاقم در قصر
ات داشت میرفت که پاش به سنگ گیر کرد و افتاد
- او اجازه بدید کمکتون کنم
جیمین دست ات رو گرفت ولی وقتی که داشت بلند می شد جیمین تعادل رو از دست داد و افتاد و ات هم افتاد روش و لباشون محکم روی هم گذاشته شد .
+ ....
ادامه دارد
شرط ها
۱۰ تا کامنت
۱۰ تا لایک
۵.۸k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.