خیره شده بود به آسمان
خیره شده بود به آسمان
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟»
انگار که بغض کرده باشه،
گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟
میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه
یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛
جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
🌷|شهید دکتر سید محمد شکری
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟»
انگار که بغض کرده باشه،
گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟
میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه
یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛
جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
🌷|شهید دکتر سید محمد شکری
۸۱۰
۱۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.