him just your friend part2
داشتم میرفتم آب بخورم که یهو پام لیز خورد و افتادم زمین
اهههه دوباره چرا امروز همش باید لیز بخورم
همینجوری با خودم حرف میزدم که دیدم کوک بیدار شده و داره بهم میخنده منم اعصبانی شدم و شروع کردم به زدنش
(دو ساعت بعد)
چیکار کنم که ات باهام آشتی کنه
امممم فهمیدم
رفتم یه پست کت شلوار نو پوشیدم و با یه جعبه شکلات که توش در اصل شکلات نبود بلکه آیفون ۱۴ بود (از این شانسا هم گیر نیاوردم)
و یه دسته گل رفتم دم خونش
وقتی درو باز کرد دیدم کوکه و سلام کردم
اما کوک درو محکم بست دوباره در زدم گفت
چیه چی میخوای
م..من اومدم با آن آشتی کنم
خب برو بالا بیشتر از سی دقیقه طول نکشه
باشه رفتم بالا در اتاقش در زدم
بیا تو
رفتم تو ولی ات اصلا تعجب نکرد
گفتم میشه ب..با.. م..ن با من آشتی کنی
من خیلی وقته بخشیدمت
جدی؟
اره
خب پس بیا اینو بگیر جعبه شکلات و بهش دادم و بهش گفتم بازش کنه
وقتی جیهوپ گفت بازش کنم خیلی خر ذوقققق بودم در حدی که پریدم بغلش و سفت گرفتمش
یهو دیدم ات پرید بغلم و یه لبخند گنده اومد رو لبم
اهههه دوباره چرا امروز همش باید لیز بخورم
همینجوری با خودم حرف میزدم که دیدم کوک بیدار شده و داره بهم میخنده منم اعصبانی شدم و شروع کردم به زدنش
(دو ساعت بعد)
چیکار کنم که ات باهام آشتی کنه
امممم فهمیدم
رفتم یه پست کت شلوار نو پوشیدم و با یه جعبه شکلات که توش در اصل شکلات نبود بلکه آیفون ۱۴ بود (از این شانسا هم گیر نیاوردم)
و یه دسته گل رفتم دم خونش
وقتی درو باز کرد دیدم کوکه و سلام کردم
اما کوک درو محکم بست دوباره در زدم گفت
چیه چی میخوای
م..من اومدم با آن آشتی کنم
خب برو بالا بیشتر از سی دقیقه طول نکشه
باشه رفتم بالا در اتاقش در زدم
بیا تو
رفتم تو ولی ات اصلا تعجب نکرد
گفتم میشه ب..با.. م..ن با من آشتی کنی
من خیلی وقته بخشیدمت
جدی؟
اره
خب پس بیا اینو بگیر جعبه شکلات و بهش دادم و بهش گفتم بازش کنه
وقتی جیهوپ گفت بازش کنم خیلی خر ذوقققق بودم در حدی که پریدم بغلش و سفت گرفتمش
یهو دیدم ات پرید بغلم و یه لبخند گنده اومد رو لبم
۳.۳k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.