*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:³⁶
ا.ت: چی!(بغض)
ا.ت:
وقتی جمله اش رو تموم کرد هیچ صدایی نمیشنیدم همه ی صدا ها باهم قاطی شد گوشام صوت میکشید سرم گیج میرفت هیچ کس رو درست نمیدیدم و سیاهی
.....
چشمام رو باز کردم همه با گریه و نگرانی بالا سرم ایستاده بودن
ا.ت: کوک؟ کوک من چی شده؟(گریه)
تهیونگ: ا.ت(گریه)
لونا: کار مین هیوک عوضیه(بغض)
اعضا هم جز سکوت و گریه کاری نمیکردن
ا.ت: بریم خونه!
جیمین: ا.ت حالت بده
ا.ت: گفتم بریم خونه(داد و گریه)
جیمین: باشه هر جور تو بخوای
...
با کمک لونا خودم رو به تخت منو کوک رسوندم و خوابیدم بوش رو میداد بویی که ¹سال نتونستم به طور واضح استشمام کنم کم کم به اشکام اجازه جاری شدن رو دادم
(فردا)
(توی مراسم)
ا.ت: (کنار دیوار نشسته و با خودش زمزمه میکنه)نمرده میدونم نمرده اون هیچ وقت منو تنها نمیزاره اون قول داد برگرده اون به قولش عمل میکنه من میدونم نمرده عشق من نمیمیره هیچ وقت امکان نداره این جسد الکیه کار جونگکوکه همش نقشه اس
لونا: ا.ت باید بریم
ا.ت: اومدم
.......
(کوک ویو)
اره من نمردم کار مین هیوک رو تموم کردم اما ادماش دنبالمن تیر بهم زدن اما برای اینکه از ا.ت و بقیه محافظت کنم گفتم مرده ام به تهیونگ خبر دادم اون خبر داره،خدا میدونه چقدر دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده وقتی وقت مراسم شد رفتم و داخل ماشین و اونو نگاه میکردم ، رنگش عین گچ سفید شده همش تقصیر منه اما تحمل کن ا.تم من میام پیشت دیگه نمیزارم ناراحت بشی
.....
(خونه ی اعضا)
ا.ت: من میدونم کوک نمرده
تهیونگ: ا.ت دیوونه ایی ؟ خودم با دستای خودمم پارچه رو از روی صورتش کشیدم
ا.ت: تهیونگ من دیوونه نیستم دیروز سر میز که بهت زنگ زدن، اون جونگ کوک بود نه؟
تهیونگ: ا.ت!
ا.ت: تهیونگ من خر نیستم اگر واقعا کوک مرده بود تو قبولش نمیکردی اما داری غیر عادی رفتار میکنی غیر از این من میدونم کوک قوی تر از مین هیوکه
تهیونگ: اوک! اما الان نمیشه کاری کرد نباید کسی بدونه کوک زنده اس و اگر نه غیر از جونگکوک جون هممون به خطر میوفته
ا.ت: شمارشو بگیر
Part:³⁶
ا.ت: چی!(بغض)
ا.ت:
وقتی جمله اش رو تموم کرد هیچ صدایی نمیشنیدم همه ی صدا ها باهم قاطی شد گوشام صوت میکشید سرم گیج میرفت هیچ کس رو درست نمیدیدم و سیاهی
.....
چشمام رو باز کردم همه با گریه و نگرانی بالا سرم ایستاده بودن
ا.ت: کوک؟ کوک من چی شده؟(گریه)
تهیونگ: ا.ت(گریه)
لونا: کار مین هیوک عوضیه(بغض)
اعضا هم جز سکوت و گریه کاری نمیکردن
ا.ت: بریم خونه!
جیمین: ا.ت حالت بده
ا.ت: گفتم بریم خونه(داد و گریه)
جیمین: باشه هر جور تو بخوای
...
با کمک لونا خودم رو به تخت منو کوک رسوندم و خوابیدم بوش رو میداد بویی که ¹سال نتونستم به طور واضح استشمام کنم کم کم به اشکام اجازه جاری شدن رو دادم
(فردا)
(توی مراسم)
ا.ت: (کنار دیوار نشسته و با خودش زمزمه میکنه)نمرده میدونم نمرده اون هیچ وقت منو تنها نمیزاره اون قول داد برگرده اون به قولش عمل میکنه من میدونم نمرده عشق من نمیمیره هیچ وقت امکان نداره این جسد الکیه کار جونگکوکه همش نقشه اس
لونا: ا.ت باید بریم
ا.ت: اومدم
.......
(کوک ویو)
اره من نمردم کار مین هیوک رو تموم کردم اما ادماش دنبالمن تیر بهم زدن اما برای اینکه از ا.ت و بقیه محافظت کنم گفتم مرده ام به تهیونگ خبر دادم اون خبر داره،خدا میدونه چقدر دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده وقتی وقت مراسم شد رفتم و داخل ماشین و اونو نگاه میکردم ، رنگش عین گچ سفید شده همش تقصیر منه اما تحمل کن ا.تم من میام پیشت دیگه نمیزارم ناراحت بشی
.....
(خونه ی اعضا)
ا.ت: من میدونم کوک نمرده
تهیونگ: ا.ت دیوونه ایی ؟ خودم با دستای خودمم پارچه رو از روی صورتش کشیدم
ا.ت: تهیونگ من دیوونه نیستم دیروز سر میز که بهت زنگ زدن، اون جونگ کوک بود نه؟
تهیونگ: ا.ت!
ا.ت: تهیونگ من خر نیستم اگر واقعا کوک مرده بود تو قبولش نمیکردی اما داری غیر عادی رفتار میکنی غیر از این من میدونم کوک قوی تر از مین هیوکه
تهیونگ: اوک! اما الان نمیشه کاری کرد نباید کسی بدونه کوک زنده اس و اگر نه غیر از جونگکوک جون هممون به خطر میوفته
ا.ت: شمارشو بگیر
۱.۱k
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.