دخترک مغرور🧬♥️

دخترک مغرور🧬♥️

پارت ۹۰
arslwn
دیگ یعی کردم پابستش زیاد نشم با اینکه سخت بود ولی باید قبول میکردم اون مال یکی دیگس
خودمو سرد نشون نمی‌دادم خودمو خوشحال نشون میدادم ولی از دزون داغون بودم
ارسلان : پاشو بریم پیش بچه ها
دیانا : بریم
درباره کار دیشب...
ارسلان : من پِیِش رو نگرفتم تو هم ولش کن
دیانا : اما ممد...
ارسلان: ممدم دارع الکی شلوغش میکنه
دیانا:  خیلی خوبه که اینطوری
ارسلان : چطوریم
دیانا:  خوشحالی خیلی خوبه
ارسلان:  مگه قراره چقد وقت زندگی کنیم
دیانا : راس میگی
ارسلان : رفتم از اتاق بیرون
محراب : بهتری ارسلان؟
ارسلان : ارع خوبم
ممد : اگه خوب نبودی که...
ارسلان : ممد ول کن
من پی این ماجرا رو نگرفتن تو هم ول کن
ممد : ارسلان خودت میدونی که ول نمیکنم پس انقد نگو
ارسلان : هوفففف
دیانا : امممم....بچه ها
نیکا : بله
دیانا:  من با پیمان....من با پیمان رل زدم
ممد : هاننننن
دیانا : ارع رل زدیم
ارسلان : با اینکه گفته بودی ولی بازم مبارک باشه
ممد : ارسلان تو خوبی
وارع میگ رل زدیم
ارسلان:  خو چرا بد باشم مبارک باشه
دیانا:  مرسی
ارسلان : نشسته بودیم که یهو...
ادامه دارد....