پارت ۳
پارت ۳
me love
جیمین:حالت خوبه
ا/ت:عااا اره
جیمین:میتونی خودت رانندگی کنی؟
ا/ت:اره اره میتونم
جیمین:اون مرتیکه به جاییت که دست نزد؟
ا/ت:نچ
جیمین :هعی باشه
سوار ماشین شدمو ازش خداحافظی کردم
۲۰ مین بعد"
رسیدم خونه درو باز کردم رفتم تو و خودمو پرت کردم رو کاناپه خیلی خسته شده بودم
یواش یواش چشام داشت بسته میشد
۴۰ مین بعد"
بیدار شدم و رفتم دم پنجره هوا تاریک شده بود
ی چیز درست کردم خوردم بعد نشستم پای تلویزیون
دیگه داشت حوصلم سر میرفت
تصمیم گرفتم برم پیاده روی
یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم پایین
گردیه ماه قشنگ دیده میشد
رفتم تویه کافه ی همیشگی تصمیم گرفتم زنگ بزنم لوکاسم بیاد
بعد دوتا بود گوشیرو برداشت
لوکاس:بله
ا/ت: سلام خوبی
لوکاس: خوبم مرسی تو چطوری
ا/ت: خوبم
لوکاس:خوبع،چیزی شده؟
ا/ت:نه نه خاستم ببینم میتونی بیای جای همیشگی؟
لوکاس: عامم ا/ت من الان خیلی سرم شلوغه اگه میشه بزار برا یه وقته دیگه
ا/ت: باشه مشکلی نیس بای
لوکاس:بای
داشتم به میز دوتا جوون نگاه میکردم خیلی خوشحال بودن ک یهو یه صدایی اومد......
شرطا
۳ فالوور
me love
جیمین:حالت خوبه
ا/ت:عااا اره
جیمین:میتونی خودت رانندگی کنی؟
ا/ت:اره اره میتونم
جیمین:اون مرتیکه به جاییت که دست نزد؟
ا/ت:نچ
جیمین :هعی باشه
سوار ماشین شدمو ازش خداحافظی کردم
۲۰ مین بعد"
رسیدم خونه درو باز کردم رفتم تو و خودمو پرت کردم رو کاناپه خیلی خسته شده بودم
یواش یواش چشام داشت بسته میشد
۴۰ مین بعد"
بیدار شدم و رفتم دم پنجره هوا تاریک شده بود
ی چیز درست کردم خوردم بعد نشستم پای تلویزیون
دیگه داشت حوصلم سر میرفت
تصمیم گرفتم برم پیاده روی
یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم پایین
گردیه ماه قشنگ دیده میشد
رفتم تویه کافه ی همیشگی تصمیم گرفتم زنگ بزنم لوکاسم بیاد
بعد دوتا بود گوشیرو برداشت
لوکاس:بله
ا/ت: سلام خوبی
لوکاس: خوبم مرسی تو چطوری
ا/ت: خوبم
لوکاس:خوبع،چیزی شده؟
ا/ت:نه نه خاستم ببینم میتونی بیای جای همیشگی؟
لوکاس: عامم ا/ت من الان خیلی سرم شلوغه اگه میشه بزار برا یه وقته دیگه
ا/ت: باشه مشکلی نیس بای
لوکاس:بای
داشتم به میز دوتا جوون نگاه میکردم خیلی خوشحال بودن ک یهو یه صدایی اومد......
شرطا
۳ فالوور
۴۰.۱k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.