ادامه فیک چت کوکی
ادامه فیک چت جونگ کوک
کوک:گفتم نه نمیری
ا/ت:لطفااااا
کوک:ا/ت کاری نکن همین دانشگاه هم بزور ببرمت
ا/ت:اصلا به جهنم یادت نره ساعت ۶ بیای دنبالم
کوک:یذره دیر نی؟
ا/ت:نخیررررررررر
کوک:باشه ساعت ۶ میام دنبالت
ا/ت:خدافظ
کوک:خدافظ بیب
ا/ت ویو
الان که ساعت دو کوک ساعت ۶ بیاد دنبالم خیلی میشه ای کاش کمترش میکردم تا ساعت ۶ با رزی میرم بیرونم
رزی:ا/ت اماده ای؟
ا/ت:میشه من نیام؟
رزی:چرا؟
ا/ت:ی حسی بهم میگه کوک میفهمه
رزی:یااااا اینقد نترس مگه بهش نگفتی ۶ بیاد؟
ا/ت:چرا اما میترسم
رزی:واقعا که بس کن بیا بریم
ا/ت:باشه
رفتیم پاساژ کلی خرید دوست پسر رزی زنگ زد بهش گفت که بریم خونش
ا/ت:میخای بری
رزی:میخایم بریم
ا/ت:گمشووووو همینکه تااینکه اومدم برو خداروشکر کن تازه الان ساعت ۵عع
رزی:بیا بریم غصه اونو نخور سری برمیگردیم
ادامه پارت بعد
کوک:گفتم نه نمیری
ا/ت:لطفااااا
کوک:ا/ت کاری نکن همین دانشگاه هم بزور ببرمت
ا/ت:اصلا به جهنم یادت نره ساعت ۶ بیای دنبالم
کوک:یذره دیر نی؟
ا/ت:نخیررررررررر
کوک:باشه ساعت ۶ میام دنبالت
ا/ت:خدافظ
کوک:خدافظ بیب
ا/ت ویو
الان که ساعت دو کوک ساعت ۶ بیاد دنبالم خیلی میشه ای کاش کمترش میکردم تا ساعت ۶ با رزی میرم بیرونم
رزی:ا/ت اماده ای؟
ا/ت:میشه من نیام؟
رزی:چرا؟
ا/ت:ی حسی بهم میگه کوک میفهمه
رزی:یااااا اینقد نترس مگه بهش نگفتی ۶ بیاد؟
ا/ت:چرا اما میترسم
رزی:واقعا که بس کن بیا بریم
ا/ت:باشه
رفتیم پاساژ کلی خرید دوست پسر رزی زنگ زد بهش گفت که بریم خونش
ا/ت:میخای بری
رزی:میخایم بریم
ا/ت:گمشووووو همینکه تااینکه اومدم برو خداروشکر کن تازه الان ساعت ۵عع
رزی:بیا بریم غصه اونو نخور سری برمیگردیم
ادامه پارت بعد
۱۷.۵k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.