read my ill luck(پارت ۷)
لبامو آویزون میکنم:
-خیییییلیییی.
-وای...وای...وای...یارو بچه که نداره؟
-متاسفانه داره...
-واااای...وای...وای...پسره یا دختر؟
-پسر...
-ووووووواااااایییییییی...وای...وای...چندسالشه؟
-نمیدونم دقیقا...از من کوچیکتره و خیلیییی خره.
-ووووااااااااااااااااااااااااااییییییییییی...وااااااااااااااااییییییی...
جیغ میزنم:
-تهیوووونگگگگ!!!!!انسان باش!!!
صدای شلیک خنده ای که از پشت خط میاد و قطعا فقط مال تهیونگ نبود،باعث میشه
سرخ بشم:
-تههههه!
صدای یونگی رو میشنوم:
-آروم باش چیمی ما نمی خندیم!
اما صداش چیز دیگه ای میگه!
برگ برنده م رو رو میکنم و با صدای بغض داری میگم:
-کمک میخواممممم!
تهیونگ جدی میشه:
_اون داداش جدیدت اذیتت کرده؟
-آره...آپا جین میخواد بریم مسافرت.میشه یکیتون باهام بیاد؟لطفااا.
صدای یونگی میاد:
-من پایه م.
هوسوک هیونگ با ذوق میگه:
-منمممم!
تهیونگ پوفی میکشه:
-اگه پفک و چیپسم باشه منم میام.
.
.
.
رسما رو پای جونگ کوکم!
و هوسوک هیونگ رسما رو پای یونگی هیونگه!
تهیونگ وسط نشسته و چیپس و پفکا رو پاشن!
و آپا جین و نامجون اون جلو دارن الس میزنن..و خدایا!دارم له میشم!
به جونگ کوک سیخونک میزنم:
-برو اون رو تر.
بهم سیخونک میزنه:
-خودت برو اون ور تر.
به یونگی و هوسوک و تهیونگ نگاه میکنم که خیلی مسالمت آمیز دارن له میشن.
دوباره بهش سیخونک میزنم:
-اصنشم.خودت برو اون ور تر.
سیخونک.
-فکرشم نکن.خودت!
سیخونک.
-نمیخواممم خودتتت!
سیخونک.
-نه!تو!
سیخونک.
-نوچچچ!تووو!
سیخونک.
-ن...
-پسرااا!
آپا جین یه شیرموز میچپونه تو دست جونگ کوک و یه آب پرتقال تو دست من:
-بخورین و ببندین دهناتونو.
قبل گذاشتن نی بین لبام،یه سیخونک دیگه بهش میزنم.
یه قورت از شیرموزش میخوره و یه سیخونک بهم میزنه.
قورت.
سیخونک.
قورت.
سیخونک.
قورت.
سیخونک.
جیغ میزنم وقتی کل شیرموزا و آب پرتقاال خالی میشه رو لباسم.
هوسوک هیونگ هم جیغ میزنه و محکم به یونگی میچسبه.اگه بگم تهیونگ هم همین
کارو با چیپسا و پفکا میکنه،ازش ناامید میشین؟
آپا جین داد میزنه:
-جیمینننن!
با بغض میگم:
-تقصیر من نبوددد!
چرا از وقتی این جئون اومده همه چی تقصیر منه؟
-خیییییلیییی.
-وای...وای...وای...یارو بچه که نداره؟
-متاسفانه داره...
-واااای...وای...وای...پسره یا دختر؟
-پسر...
-ووووووواااااایییییییی...وای...وای...چندسالشه؟
-نمیدونم دقیقا...از من کوچیکتره و خیلیییی خره.
-ووووااااااااااااااااااااااااااییییییییییی...وااااااااااااااااییییییی...
جیغ میزنم:
-تهیوووونگگگگ!!!!!انسان باش!!!
صدای شلیک خنده ای که از پشت خط میاد و قطعا فقط مال تهیونگ نبود،باعث میشه
سرخ بشم:
-تههههه!
صدای یونگی رو میشنوم:
-آروم باش چیمی ما نمی خندیم!
اما صداش چیز دیگه ای میگه!
برگ برنده م رو رو میکنم و با صدای بغض داری میگم:
-کمک میخواممممم!
تهیونگ جدی میشه:
_اون داداش جدیدت اذیتت کرده؟
-آره...آپا جین میخواد بریم مسافرت.میشه یکیتون باهام بیاد؟لطفااا.
صدای یونگی میاد:
-من پایه م.
هوسوک هیونگ با ذوق میگه:
-منمممم!
تهیونگ پوفی میکشه:
-اگه پفک و چیپسم باشه منم میام.
.
.
.
رسما رو پای جونگ کوکم!
و هوسوک هیونگ رسما رو پای یونگی هیونگه!
تهیونگ وسط نشسته و چیپس و پفکا رو پاشن!
و آپا جین و نامجون اون جلو دارن الس میزنن..و خدایا!دارم له میشم!
به جونگ کوک سیخونک میزنم:
-برو اون رو تر.
بهم سیخونک میزنه:
-خودت برو اون ور تر.
به یونگی و هوسوک و تهیونگ نگاه میکنم که خیلی مسالمت آمیز دارن له میشن.
دوباره بهش سیخونک میزنم:
-اصنشم.خودت برو اون ور تر.
سیخونک.
-فکرشم نکن.خودت!
سیخونک.
-نمیخواممم خودتتت!
سیخونک.
-نه!تو!
سیخونک.
-نوچچچ!تووو!
سیخونک.
-ن...
-پسرااا!
آپا جین یه شیرموز میچپونه تو دست جونگ کوک و یه آب پرتقال تو دست من:
-بخورین و ببندین دهناتونو.
قبل گذاشتن نی بین لبام،یه سیخونک دیگه بهش میزنم.
یه قورت از شیرموزش میخوره و یه سیخونک بهم میزنه.
قورت.
سیخونک.
قورت.
سیخونک.
قورت.
سیخونک.
جیغ میزنم وقتی کل شیرموزا و آب پرتقاال خالی میشه رو لباسم.
هوسوک هیونگ هم جیغ میزنه و محکم به یونگی میچسبه.اگه بگم تهیونگ هم همین
کارو با چیپسا و پفکا میکنه،ازش ناامید میشین؟
آپا جین داد میزنه:
-جیمینننن!
با بغض میگم:
-تقصیر من نبوددد!
چرا از وقتی این جئون اومده همه چی تقصیر منه؟
۲۰.۴k
۰۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.