عملیات هک کردن عشق موفق آمیز بود!

عملیات هک کردن عشق موفق آمیز بود!
پارت۱۳:
ویو‌جونگکوک:
وای‌صداشو‌نگا‌کنن
این‌دختر‌همیشه‌کیوته‌،تو‌زندگی‌قبلیش‌م‌یه‌گربه‌ی‌کیوت‌بود.
الان‌که‌‌تو‌زندگی‌جدیدشه‌هم‌فرقی‌باقبلا‌نداره
کیوت،خوشگل،نینی،لجباز
وایسا،اونی‌که‌‌موقع‌اولین‌دیدارم‌‌با‌ا/ت‌‌دیدم‌اون‌همون‌لناس؟
همون‌دوست‌صمیمی‌ای‌که‌تو‌کتاب‌سرنوشت‌نوشته‌بود‌که‌تقدیرش‌با‌برادر‌‌میناس
همونی‌که‌خواهر‌میناس‌‌،باید‌برم‌ببینمش‌و‌بفهمم‌که‌چیزی‌از‌زندگی‌های‌قدیمی‌تر‌با‌
مینا‌یادش‌میاد‌یا‌نه
پایان‌ویو‌جونگکوک:
ویوا.ت:
ا.ت:اهم‌خدمتکااارر(بلند)
خدمتکار:بلهه‌بانوی‌منن
ا.ت:وای‌چرا‌همه‌میگن‌بانو؟‌وایسا‌بهجونگکوک‌بگمم
چیز‌خدمتکار‌تو‌برو‌جونگکوک‌و‌صدا‌کن‌بیاد‌واسه‌منم‌یه‌چیزی‌بیار‌بخورمم
خدمتکار:چشم
خدمتکار:‌ارباب‌،بانو‌کارتون‌دارن
جونگکوک:باشه‌
جونگکوک:بله‌ ا.ت‌ خانم
ا.ت:چیز‌عه‌میشه‌به‌اینا‌بگی‌بهم‌نگن‌بانو؟هروقت‌بهم‌میگن‌بانو‌سرم‌درد‌میگیره‌و‌یه‌سری‌
چیز‌ا‌مثل‌این‌سریالای‌کره‌ای‌دوره‌قدیم‌تو‌ذهنم‌میبینم
جونگکوک:م‌ مثل سریالای ق قدیمی‌کره‌؟
ا.ت:اره‌چطور؟
جونگکوک:هیچی،من‌میرم‌بیرون‌هر‌وقت‌اماره‌شدی‌زنگ‌بزن‌بیام‌دنبالت
ا.ت:باشه،خدافظظظ(بلند‌و‌کیوت)
جونگکوک:کیوت(زیرلب)خدافظ
پایان‌ویو‌ا.ت:
ویو‌جونگکوک:
یعنی‌یعنی‌مینا،م‌‌یادشه‌‌که‌تو‌زندگی‌های‌قبلیمون‌چه‌اتفاقی‌افتاده؟
زنگ‌زدم‌به‌جیمین‌و‌،واسش‌همه‌چی‌و‌گفتم
جیمین:از‌دوستش‌اول‌بپرس‌اگه‌یکم‌دیدی‌گیج‌زد‌یعنی‌نمیدونه‌و‌یادش‌نیست
برای‌اینکه‌مینا‌به‌یاد‌بیاره‌که‌چیشده‌بیشتر‌چیزای‌زمان‌قدیم‌و‌یاداوری‌بکن‌واسش
مثلا‌فیلما‌و‌سریالای‌‌قدیمی‌ببینین‌ماورائی‌هم‌باشه‌چه‌بهتر،به‌خدمتکارا‌بگین‌از‌همین‌ الفاظ‌بانو‌و‌سرورم‌و‌اینا‌استفاده‌کنن
کیمونو‌و‌...بپوشین‌و‌بخرین‌جاهای‌دیدنی‌برین‌وخلاصه‌هرکاری ‌میتونی‌بکن‌تا‌یادش‌بیاد
جونگکوک:اوکی‌باشه‌من‌برم‌عمارت‌ساعت‌الان‌۶‌عه‌باید‌واسه‌عروسی‌اماده‌بشم‌به‌ خدمتکار‌ها‌هم‌میگم‌که‌همینا‌و‌رعایت‌کنن‌یه‌همچین‌فضایی‌بسازن.
جیمین:باشه‌منم‌برمیگردم‌خونه‌لباسام‌و‌عوض‌کنم‌بیایم‌برای‌چهارمین‌ازدواج‌آقا‌با‌مینا‌ خانم
جونگکوک:هوففف،خدافظ
جیمین:خدافظ
رفتم‌عمارت‌و‌به‌خدمتکارها‌همه‌چی‌گفتم‌و‌رفتم‌تو‌اتاق‌م‌که‌اماده‌بشم‌واسه‌عروسی‌شب
۵۰‌مین‌بعد:
رفتم‌دوش‌گرفتم‌و‌موهام‌و‌مرتب‌کردم‌و‌لباس‌...


ادامه‌دارد...
باهمکاری‌لیا