مگر می شود مرگ را تکذیب کرد
مگر میشود مرگ را تکذیب کرد
وقتی از هر دری بیرونش کنی از در دیگر وارد میشود؟!
شاید وقت آن رسیده فکر کنیم بعد از مرگ چه رنگی میپوشیم، چه کسی را خوب به یاد میآوریم، کدام روز از هیجان می پریدیم و چه زمانی از اندوه می گریستیم؟
بعد از مرگ، دست خدا دست کدام یک از ما را می گیرد؟
وقت آن رسیده یک نفس عجیب بکشیم... بنشینیم تخمه بشکنیم و یک دل سیر زل بزنیم به مستطیل سبز، انگار آخرین بار است فوتبال می تواند وسط روزهای مزخرفمان هم معجزه کند!
وقتی #مارادونا میتواند مرده باشد
زندگی هم میتواند همه اش یک دروغ بزرگ باشد
به همین سادگی!🖤
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
از بد یا خوب روزگار تو خاور میانه پرآشوب بدنیا اومدم
نه «جنگ کثیف» ژنرالان آرژانتینی رو تجربه کردم نه از دست دادن جزایر فالکلند برام مهم بوده، نه کاتالانی و باسکی بودم و نه تعلق خاطری به تیفوسیهای پارتنوپی داشتم و نه هیچ وقت پام به بومبونرای جنوب شهر بوینس آیرس رسیده،نه اینکه با مافیای کامورا سر و کار داشتم و نه هرگز با چگوارا و کاسترو و چاوز و مورالز انس و الفتی داشتم اما...
اما با اینهمه واگرایی شمرده و نشمرده به قاعده پهنه دنگال «کیهان»با تو، تحفه خدایی «فوتبال» رو ازت تحویل گرفتم که شد اساس هویت و ارتباط من با دنیای بیرون... سالها محل تلاقی عشقبازی من و «حضرت فوتبال» بودی اساسا جان مایه و خود فوتبال بودی و تجسم و تداعی آزاد همیشگی عدد «۱۰»!
اگه دیگران مرهون فوتبالند و فوتبالیست خطاب میشند اما حتما و اکیدا تو هویت خود فوتبالی که ازت به عاریه گرفته شده...
بگذریم اینا مسئله من نیست ! نقل من چیز دیگهایه اونم اینکه تو حق نداشتی همینطوری کله رو بندازی پایین یا بالا، بیتوفیر بذاری و بری! اصلا چرا این مرتبه بدون جنگ و معرکه و بیصدا میدون رو خالی کردی؟! تو طاغی بودی مرد! عاصی بودی! مدام سر و صدا داشتی!
آخه «دُن ناآرام» قصه ما چراغ خاموش بهش نمیاد!اما سرانجام کار عینهو فوتبالت جماعتی رو قال و متعجب گذاشتی ... مثل همیشه!
پس در منتهای تألم و تأثر و دلتنگی ابدی فقط میتونم بگم «دیهگو مارادونا»ی نازنین از اونجا که ۱ دقیقه سکوت اونم اول یکسری مسابقه محدود برای گرامیداشتت خیلی ناچیزه، برای سوگواری فوتبال و نبودنت از ابتدا تا ادامه و انتهای تموم فوتبالهای تا پایان عمرم، سکوت میکنم برای تو که همیشه تو هر فوتبالی با من بودی و باقی میمونی!
آدیوس الدیهگو...
پنجشنبه ششم #آذر ۱۳۹۹
ساعت هفده : پنجاه و پنج دقیقه
وقتی از هر دری بیرونش کنی از در دیگر وارد میشود؟!
شاید وقت آن رسیده فکر کنیم بعد از مرگ چه رنگی میپوشیم، چه کسی را خوب به یاد میآوریم، کدام روز از هیجان می پریدیم و چه زمانی از اندوه می گریستیم؟
بعد از مرگ، دست خدا دست کدام یک از ما را می گیرد؟
وقت آن رسیده یک نفس عجیب بکشیم... بنشینیم تخمه بشکنیم و یک دل سیر زل بزنیم به مستطیل سبز، انگار آخرین بار است فوتبال می تواند وسط روزهای مزخرفمان هم معجزه کند!
وقتی #مارادونا میتواند مرده باشد
زندگی هم میتواند همه اش یک دروغ بزرگ باشد
به همین سادگی!🖤
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
از بد یا خوب روزگار تو خاور میانه پرآشوب بدنیا اومدم
نه «جنگ کثیف» ژنرالان آرژانتینی رو تجربه کردم نه از دست دادن جزایر فالکلند برام مهم بوده، نه کاتالانی و باسکی بودم و نه تعلق خاطری به تیفوسیهای پارتنوپی داشتم و نه هیچ وقت پام به بومبونرای جنوب شهر بوینس آیرس رسیده،نه اینکه با مافیای کامورا سر و کار داشتم و نه هرگز با چگوارا و کاسترو و چاوز و مورالز انس و الفتی داشتم اما...
اما با اینهمه واگرایی شمرده و نشمرده به قاعده پهنه دنگال «کیهان»با تو، تحفه خدایی «فوتبال» رو ازت تحویل گرفتم که شد اساس هویت و ارتباط من با دنیای بیرون... سالها محل تلاقی عشقبازی من و «حضرت فوتبال» بودی اساسا جان مایه و خود فوتبال بودی و تجسم و تداعی آزاد همیشگی عدد «۱۰»!
اگه دیگران مرهون فوتبالند و فوتبالیست خطاب میشند اما حتما و اکیدا تو هویت خود فوتبالی که ازت به عاریه گرفته شده...
بگذریم اینا مسئله من نیست ! نقل من چیز دیگهایه اونم اینکه تو حق نداشتی همینطوری کله رو بندازی پایین یا بالا، بیتوفیر بذاری و بری! اصلا چرا این مرتبه بدون جنگ و معرکه و بیصدا میدون رو خالی کردی؟! تو طاغی بودی مرد! عاصی بودی! مدام سر و صدا داشتی!
آخه «دُن ناآرام» قصه ما چراغ خاموش بهش نمیاد!اما سرانجام کار عینهو فوتبالت جماعتی رو قال و متعجب گذاشتی ... مثل همیشه!
پس در منتهای تألم و تأثر و دلتنگی ابدی فقط میتونم بگم «دیهگو مارادونا»ی نازنین از اونجا که ۱ دقیقه سکوت اونم اول یکسری مسابقه محدود برای گرامیداشتت خیلی ناچیزه، برای سوگواری فوتبال و نبودنت از ابتدا تا ادامه و انتهای تموم فوتبالهای تا پایان عمرم، سکوت میکنم برای تو که همیشه تو هر فوتبالی با من بودی و باقی میمونی!
آدیوس الدیهگو...
پنجشنبه ششم #آذر ۱۳۹۹
ساعت هفده : پنجاه و پنج دقیقه
۷.۲k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.