𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹⁰
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙) 𝕻𝖆𝖗𝖙¹⁰
یه پوزخندی به بدبختی هام زدم خون ازم میچکید و زخم هام هنوز باز بود دستام خسته شده بود اون بازیگر هایی که تو فیلم هاشون که تو زندان بودن دست هاشون آویزون بود بهتر از الان من بودن به مولا من هم دستم آویزونه هم ضربه شلاق خورده . + ایشششش. نصفه شب بود خابم میومد ولی از درد نمیتونستم بخوابم..........+ این موشه نه تر رو خدا نیا. جیغ بلندی کشیدم + نیااااااااا . یکی اومد جلو در سلول ( اسمش یادم اومد همون حبس که میشن تو اتاق ها اون اتاق ها سلول فکر کنم 😂 ) ٪ هی چته + میشه این موشه رو ببری ٪ نچ + ایشششش برو موش بی تربیت . یه پسری: اینجا چه خبره ٪ آه سلام آقا . یه پسره: چی شده ٪ این دختر فرار کرده و برادرتون اونو برگردونده و اینم تنبیه اش هست. یه پسره: در رو باز کن ٪ آقا آخه. یه پسره: آخه بی آخه. اون پسر اومد تو دستمو باز کرد. یه پسره: اسمت چیه . با صدای خش گفتم + ا/ت و شما. یه پسره: من جیمینم + خوشبختم . جیمین: همچنین فهمیدم برای چی اینجا هسی با تهیونگ صبحت میکنم این موش هم فکر کنم آخرین موش اینجاست نترس خودم میبرمش+ ممنون.
از زبان تهیونگ:
صدای جیغ اومد اما چن دقیقه بعد دیگه صدایی نشنیدم یکی در زد _ بله & ته منم _ بیا تو & این چیکاریه تو کردی _ چی & اون دختره اسمش چی بود آها ا/ت _خب & سلولش پر از خونه زخم هاش وحشتناک هست چرا اجازه نمیدی کسی درمانش کنه _ باید بفهمه فرار از عمارت من یعنی چی & بس کن همین الان برو ببرش دکتر _ نچ & تهیونگ میگم برو _ ایششش باشه . رفتم سمت سلول خوابش برده بود این دومین دختری هس که اینطور مجازات میشه اما هیچوقت دختر ها رو مجازات نمیکردم اصلا دختر باشه میخواست فرار نکنه . در رو باز کردم و براید استایل بغلش کردم و سوار ماشین شدم به سمت بیمارستان حرکت کردم........
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
یه پوزخندی به بدبختی هام زدم خون ازم میچکید و زخم هام هنوز باز بود دستام خسته شده بود اون بازیگر هایی که تو فیلم هاشون که تو زندان بودن دست هاشون آویزون بود بهتر از الان من بودن به مولا من هم دستم آویزونه هم ضربه شلاق خورده . + ایشششش. نصفه شب بود خابم میومد ولی از درد نمیتونستم بخوابم..........+ این موشه نه تر رو خدا نیا. جیغ بلندی کشیدم + نیااااااااا . یکی اومد جلو در سلول ( اسمش یادم اومد همون حبس که میشن تو اتاق ها اون اتاق ها سلول فکر کنم 😂 ) ٪ هی چته + میشه این موشه رو ببری ٪ نچ + ایشششش برو موش بی تربیت . یه پسری: اینجا چه خبره ٪ آه سلام آقا . یه پسره: چی شده ٪ این دختر فرار کرده و برادرتون اونو برگردونده و اینم تنبیه اش هست. یه پسره: در رو باز کن ٪ آقا آخه. یه پسره: آخه بی آخه. اون پسر اومد تو دستمو باز کرد. یه پسره: اسمت چیه . با صدای خش گفتم + ا/ت و شما. یه پسره: من جیمینم + خوشبختم . جیمین: همچنین فهمیدم برای چی اینجا هسی با تهیونگ صبحت میکنم این موش هم فکر کنم آخرین موش اینجاست نترس خودم میبرمش+ ممنون.
از زبان تهیونگ:
صدای جیغ اومد اما چن دقیقه بعد دیگه صدایی نشنیدم یکی در زد _ بله & ته منم _ بیا تو & این چیکاریه تو کردی _ چی & اون دختره اسمش چی بود آها ا/ت _خب & سلولش پر از خونه زخم هاش وحشتناک هست چرا اجازه نمیدی کسی درمانش کنه _ باید بفهمه فرار از عمارت من یعنی چی & بس کن همین الان برو ببرش دکتر _ نچ & تهیونگ میگم برو _ ایششش باشه . رفتم سمت سلول خوابش برده بود این دومین دختری هس که اینطور مجازات میشه اما هیچوقت دختر ها رو مجازات نمیکردم اصلا دختر باشه میخواست فرار نکنه . در رو باز کردم و براید استایل بغلش کردم و سوار ماشین شدم به سمت بیمارستان حرکت کردم........
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
۵۷.۰k
۲۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.