وانشات جین پارت اخر♦
+با اینکه توی جنگل بودیم ولی خیلی ازم مراقبت میکرد
_بیبی جونم ببین برات سوپ درست کردم
+جین تواین مدت همش داری بهم سوپ میدی بسه دیگه
_باید بخوری تا خوب شی بزار بریم خونه برات کلی غذاهای خوشمزه درست میکنم
+قول دادیا درست کن پس
_😂الاهی باش هرچی عشقمه بگه
+تفریهمون تموم شد من با جین میخاستم بیام که
جیمین: هی هیونگ بهتر نیست ات با من بیاد
_نه من هرجا میرم عشقم باید باهام بیاد
جیمین: چییییی اوهو تبریک میگم هیونگا
_مرسی
+سوار ماشینم کرد وراه افتادیم
رسیدم خونه با کمک جین لباس هامو جمع کردیم بعد رفتیم خونه ی جین
+چی اتاق هامون یکیه
_پس فکردی میزارم پیشم نخوابی
+ولی سوکجینا ما نمیتونیم پیش هم بخابیم خوب
_ببخشید وچرا
+خوب چون ازدواج نکردیم
_چه ربطی داره اخه بیبی جونم لطفا اتاقامون یکی باشه لطفااا
+چهرشو کیوت کرد نمیتونستم جلو ی خودمو بگیرم خیلی کیوت بود
+باش ددی جونم هرچی تو بگی
_چی شد ددی؟
+عاممم خوب باشه دیگه بهت نم
داشتم حرف میزدم که لباشو گذاشت روی لبام اولش تعجب کردم ولی بعدش همراهیش کردم منو اروم چسبوند به دیوار دستشو گذاشت روی کمرم خیلی یخ بود دستش دستمو دور گردنش حلقه کردم بعد از یه بوسه طولانی ازم جدا شد
_هییم بیبی واقعا لبات خوشمزست دلم میخاد گارشون بگیرم
+یااا سوکجینا بس کن
+بلخره پام خوب شد رفتیم کچش رو باز کردیم خیلی راحت شدم رفتیم خونه یک ساعت گذشت
+سوکجیناااا
کجایی
_.....
+جینننن بیااا
اه کجایی
رفتم توی اتاق دیدم چشمام قرمز قرمزه خیلی ترسیدم
+سو..سو...کجینا خوبی
_من گرسنمه بیبی
+ها.ن
الان میخایی منو بکشی
_نه بیبی
+یه خنده ترسناک زد بعد یهو اومد سمتم ورفت توگردنم اول بوکشید یه بوسه زد وخیلی اروم دندون هاشو فرو کرد خیلی دردم اومد سیع کردم داد نزنم از گردنم اومد بیرون ولبامو بوسید خون روی لباش بود وبا لبای منم یکی شد همراهیش کردم بلندم کرد گذاشتم روی تخت لبامو وحشیانه مک میزد وگاز میگرفت دستش بورد سمت عضوم ومالش داد
+آههه سوکجیناا
دوباره رفت تو گردنم کیس مارک های درد ناکی میزاشت بدنم داغ شده بود
لعنتی حسابی تحریکم کرده لباساشو اروم از تنش دراوردم اونم زیپ لباسمو کشید پایین دستای سردش که به شونه هاممیخرد بدنم مور مور میشد بدن لختشو به بدنم چسبوند بدنش خیلی خیلی سرد بود دی*ک بزرگ وسفتشو از زیر شلوار حس کردم سی*نه هامو لمس میکرد ومک میزد
خیلی تحریکم کرده بود شلوارشو در اورد با شرتشو خیلی سفید بزرگ بود دی*کشو به عضوم میزد ومن هی تحریک تر میشدم دوتا انگشتش رو واردم کرد
_اوففف بیبی خیلی تنگی
+انگشت هاشو اورد بیرون وخیلی اروم واردم کرد
_آههههه ووقعا تنگ داغییی اوفففف
+آییییی سوکجینا درد داره
تکون نخورد بعد چند دقیقا تکدن خورد ضربه هاش اروم بود ولی بعدش محکم تر شد ناله های مردونش منو از خود بیخود میکرد خیلی جذاب وهات شده بود بعد از چندتا ضربه توم خالی کرد وبدون اینکه بکشه بیرون روم افتاد ومنو گرفت توی بغلش
_بیبی من یه بچه کیوت مثل تو میخام
+هنوز واسه بچه دار شدن خیلی زوده بزار یکم دیگه بگزره😴باش 😴😴😴
واقعا خستم شده بود در هین حرف زدن خوابم برد
_وایی خدا کیوت من خیلی دوست دارم خوب بخوابی زندگیم
💜پایان💜
_بیبی جونم ببین برات سوپ درست کردم
+جین تواین مدت همش داری بهم سوپ میدی بسه دیگه
_باید بخوری تا خوب شی بزار بریم خونه برات کلی غذاهای خوشمزه درست میکنم
+قول دادیا درست کن پس
_😂الاهی باش هرچی عشقمه بگه
+تفریهمون تموم شد من با جین میخاستم بیام که
جیمین: هی هیونگ بهتر نیست ات با من بیاد
_نه من هرجا میرم عشقم باید باهام بیاد
جیمین: چییییی اوهو تبریک میگم هیونگا
_مرسی
+سوار ماشینم کرد وراه افتادیم
رسیدم خونه با کمک جین لباس هامو جمع کردیم بعد رفتیم خونه ی جین
+چی اتاق هامون یکیه
_پس فکردی میزارم پیشم نخوابی
+ولی سوکجینا ما نمیتونیم پیش هم بخابیم خوب
_ببخشید وچرا
+خوب چون ازدواج نکردیم
_چه ربطی داره اخه بیبی جونم لطفا اتاقامون یکی باشه لطفااا
+چهرشو کیوت کرد نمیتونستم جلو ی خودمو بگیرم خیلی کیوت بود
+باش ددی جونم هرچی تو بگی
_چی شد ددی؟
+عاممم خوب باشه دیگه بهت نم
داشتم حرف میزدم که لباشو گذاشت روی لبام اولش تعجب کردم ولی بعدش همراهیش کردم منو اروم چسبوند به دیوار دستشو گذاشت روی کمرم خیلی یخ بود دستش دستمو دور گردنش حلقه کردم بعد از یه بوسه طولانی ازم جدا شد
_هییم بیبی واقعا لبات خوشمزست دلم میخاد گارشون بگیرم
+یااا سوکجینا بس کن
+بلخره پام خوب شد رفتیم کچش رو باز کردیم خیلی راحت شدم رفتیم خونه یک ساعت گذشت
+سوکجیناااا
کجایی
_.....
+جینننن بیااا
اه کجایی
رفتم توی اتاق دیدم چشمام قرمز قرمزه خیلی ترسیدم
+سو..سو...کجینا خوبی
_من گرسنمه بیبی
+ها.ن
الان میخایی منو بکشی
_نه بیبی
+یه خنده ترسناک زد بعد یهو اومد سمتم ورفت توگردنم اول بوکشید یه بوسه زد وخیلی اروم دندون هاشو فرو کرد خیلی دردم اومد سیع کردم داد نزنم از گردنم اومد بیرون ولبامو بوسید خون روی لباش بود وبا لبای منم یکی شد همراهیش کردم بلندم کرد گذاشتم روی تخت لبامو وحشیانه مک میزد وگاز میگرفت دستش بورد سمت عضوم ومالش داد
+آههه سوکجیناا
دوباره رفت تو گردنم کیس مارک های درد ناکی میزاشت بدنم داغ شده بود
لعنتی حسابی تحریکم کرده لباساشو اروم از تنش دراوردم اونم زیپ لباسمو کشید پایین دستای سردش که به شونه هاممیخرد بدنم مور مور میشد بدن لختشو به بدنم چسبوند بدنش خیلی خیلی سرد بود دی*ک بزرگ وسفتشو از زیر شلوار حس کردم سی*نه هامو لمس میکرد ومک میزد
خیلی تحریکم کرده بود شلوارشو در اورد با شرتشو خیلی سفید بزرگ بود دی*کشو به عضوم میزد ومن هی تحریک تر میشدم دوتا انگشتش رو واردم کرد
_اوففف بیبی خیلی تنگی
+انگشت هاشو اورد بیرون وخیلی اروم واردم کرد
_آههههه ووقعا تنگ داغییی اوفففف
+آییییی سوکجینا درد داره
تکون نخورد بعد چند دقیقا تکدن خورد ضربه هاش اروم بود ولی بعدش محکم تر شد ناله های مردونش منو از خود بیخود میکرد خیلی جذاب وهات شده بود بعد از چندتا ضربه توم خالی کرد وبدون اینکه بکشه بیرون روم افتاد ومنو گرفت توی بغلش
_بیبی من یه بچه کیوت مثل تو میخام
+هنوز واسه بچه دار شدن خیلی زوده بزار یکم دیگه بگزره😴باش 😴😴😴
واقعا خستم شده بود در هین حرف زدن خوابم برد
_وایی خدا کیوت من خیلی دوست دارم خوب بخوابی زندگیم
💜پایان💜
۵۸.۴k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.