پارت سوم
پارت سوم
فردا صبح
کوک.ا.ت
ا.ت.چیشده
کوک.الارمت یک ساعته خودشو کشته بیدار شو دیگه دانشگاهت دیر میشه
ا.ت.بیدار میشم
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی خودم و توی اینه نگاه کردم یا پنجتن این دیگه کیه ....عه خودمم که چرا اینطوریم هیچی دیگه کار های لازمو انجام دادم و رفتم پیش کوک
کوک.بیا بشین صبحونه بخوریم
ا.ت.اومدم
کوک. خب اممم چطور شده
ا.ت.عالی شده ممنون
کوک.نوش جونت یه چیزی
ا.ت.هومم
کوک.تهیونگ هست
ا.ت.خب
کوک.اگر دوست داری میتونی با تهیونگ چونکه دانشگاهت نزدیکه پیاده برید خودتون
ا.ت.تو که مخالف این بودی
کوک.اونموقع هم تنها بودی هم ادم قابل اعتمادی نبود اما الان من به تهیونگ مطمعنم
ا.ت.باشه قبوله...میرم حاظر بشم
کوک.منم زنگ میزنم به تنیونگ
ا.ت.باشه
رفتم اتاقم و فرمم و پوشیدم قشنگ بود بهم میومد رفتم پایین پیش کوک
ا.ت.اماده شدم
کوک.بیرون در تهیونگ منتظرته
ا.ت.رفتم خداحافظ داداشی
کوک.مراقب خودت باش دختر کوچولو
ا.ت.هی من الان ۱۸سالمه
کوک.برای من نه
ا.ت.خداحافظ
فردا صبح
کوک.ا.ت
ا.ت.چیشده
کوک.الارمت یک ساعته خودشو کشته بیدار شو دیگه دانشگاهت دیر میشه
ا.ت.بیدار میشم
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی خودم و توی اینه نگاه کردم یا پنجتن این دیگه کیه ....عه خودمم که چرا اینطوریم هیچی دیگه کار های لازمو انجام دادم و رفتم پیش کوک
کوک.بیا بشین صبحونه بخوریم
ا.ت.اومدم
کوک. خب اممم چطور شده
ا.ت.عالی شده ممنون
کوک.نوش جونت یه چیزی
ا.ت.هومم
کوک.تهیونگ هست
ا.ت.خب
کوک.اگر دوست داری میتونی با تهیونگ چونکه دانشگاهت نزدیکه پیاده برید خودتون
ا.ت.تو که مخالف این بودی
کوک.اونموقع هم تنها بودی هم ادم قابل اعتمادی نبود اما الان من به تهیونگ مطمعنم
ا.ت.باشه قبوله...میرم حاظر بشم
کوک.منم زنگ میزنم به تنیونگ
ا.ت.باشه
رفتم اتاقم و فرمم و پوشیدم قشنگ بود بهم میومد رفتم پایین پیش کوک
ا.ت.اماده شدم
کوک.بیرون در تهیونگ منتظرته
ا.ت.رفتم خداحافظ داداشی
کوک.مراقب خودت باش دختر کوچولو
ا.ت.هی من الان ۱۸سالمه
کوک.برای من نه
ا.ت.خداحافظ
۲.۳k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.