مافیا شوگاp2
تا چند پارت بدون شرط میزازم
_بغض کردم و وسایلم رو جم کردم
(یک ساعت بعد)
، ا.ت ا.تتت بیا
_اومدم دیدم یه مرد غول جلوم ایستاده( مرده شوگا نی)
، با این میری برو چمدونت رو بیار
(یک دقیقه بعد)
_با چمدونم اومدم
(علامت مرده & )
& بریم لطفا خانم محترم
_صب کن رفتم سمت برادرم یه سیلی بهش زدم(دستت به حق علی بشکنه که به هوپی سیلی زدی)
_ گفتم خاک برسرت به خواهرتو نفروشی
،........
&خانم لطفا بریم
_بریم(با کمی بغض و عصبی بودن)
_رفتیم یه عمارت بزرگ بود یه مرد خوشتیپی هم جلو در بود
_از ماشین پیاده شدم سریع فرار کردم که پام خورد به سنگ و افتادم زمین
_اخخخخخخ
_ که یک دفعه پسر خوشتیپه اومد و......
❌ اخطار ❌
این داستان تخیلی هست.
_بغض کردم و وسایلم رو جم کردم
(یک ساعت بعد)
، ا.ت ا.تتت بیا
_اومدم دیدم یه مرد غول جلوم ایستاده( مرده شوگا نی)
، با این میری برو چمدونت رو بیار
(یک دقیقه بعد)
_با چمدونم اومدم
(علامت مرده & )
& بریم لطفا خانم محترم
_صب کن رفتم سمت برادرم یه سیلی بهش زدم(دستت به حق علی بشکنه که به هوپی سیلی زدی)
_ گفتم خاک برسرت به خواهرتو نفروشی
،........
&خانم لطفا بریم
_بریم(با کمی بغض و عصبی بودن)
_رفتیم یه عمارت بزرگ بود یه مرد خوشتیپی هم جلو در بود
_از ماشین پیاده شدم سریع فرار کردم که پام خورد به سنگ و افتادم زمین
_اخخخخخخ
_ که یک دفعه پسر خوشتیپه اومد و......
❌ اخطار ❌
این داستان تخیلی هست.
۷.۸k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.