ارواح🖤

ارواح🖤

پارت. 5

ویو میرا : وقتی که رسیدیم خونه جیهوپ و تهیونگ و جین (دوستای جیهوپ)باهام اومد رفتیم داخل که آ۰ت و لیسا داشتن بهم با اخم نگاه میکردن

میرا : چی شده

آ۰ت: چی شده ؟ اینارو تو ریختو پاش کردی(با داد)

جیهوپ : سر میرا داد نزنید

آ۰ت : باشه میرا بیا اینارو جمع کن

جیهوپ : خدافظ میرا


میرا : خدانگهدار جیهوپ

ویو میرا : میزو جمع کردم ورفتم تو اتاقم یه نگاهی به ساعت کردم ساعت ۳بود برای همین رفتم روی کاناپه نشستم که آ۰ت هم اومد

آ۰ت: برام تعریف کن که چیشد از خونه رفتی

میرا : خب شاید باور نکنی

آ۰ت : نه باور میکنم

میرا : خب من یه روح دیدم که قصد کشتن منو داشت

آ۰ت: نمیدونم الان چیکار کنم فقط میدونم فعلا باید توی این خونه بمونیم من حرفاتو باور کردم

میرا : تو خیلی مهربونی

آ۰ت: توهم همینطور

میرا : آ۰ت

آ۰ت: بلهه

میرا : امروز ساعت ۵میتونیم بریم کافه دونفره

آ۰ت : لیسا هم با خودمون ببریم

میرا : اوکی خیلی خونه چون من توی این خونه جن زده شدم خیلی بده

آ۰ت : اوممم باشه من برم بخوابم

میرا : برو

ویو آ۰ت: رفتم توی اتاقم و به لیسا زنگ زدم

(مکالمه ی آ۰ت و لیسا )

آ۰ت : سلام لیسا کجایی

لیسا : من رو راه خونه

آ۰ت: زود برگرد کارت دارم

لیسا : باشه