شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت 38
شوهر سخت گیر من فصل دوم
ᴸᵃᵈʸ-ʲᵉᵒⁿʲᵏ
𝗣𝗮𝗿𝘁 ³⁸
ا.ت:
بلاخره به خونه رسیدم ماشین رو پارک
کردم و درا شو قفل و وارد خونه شدم
همین که وارد خونه شدم همه گی اومدن
طرفم چهره شون هم خوشحال بود هم
نگران اه باید بهشون توضیح ام بدم که
کجا بودم چیکار میکردم
کوک« کجا بودی میدونی چقدر نگرانت
شده بودیم
م« خوبی دخترم تا الان کجا بودی
کوک« میدونی جنی همسر کانگ
مینهو بوده این یعنی جیسون پسر
من نیست،
ا.ت« خودم میدونم
کوک« یعنی چی
ا.ت« بیایین همتون بشینین تا بهتون
توضیح بدم بخدا خسته شدم
کوک« باشه
و همه رفتن رو مبل نشستن منم
روی مبل تک نفره نشستم
پ« خوب دخترم مشتاقانه منتظرم
هم چیو بهمون بگی و توضیح بدی
ا.ت« چشم پدر جان
کوک« طولش نده بگو
و همه چیو براشون مفصل توضیح دادم
پ« واو عروسم از پسرم باهوشتر
از اب در اومد
کوک« یه لحظه با خودت فکر نکردی
اگه بلای سرت میومد چی اگه اونا
کاری میکردن چی
ا.ت« الان که چیزی نشده
کوک« اگه میشد چی
پ« اذیتش نکن این همه کار برامون
انجام داده بزار استراحت کنه و من
افتخار میکنم همچین عروس زیرکی
دارم
ا.ت« ممنون
م« عزیزم چیزی نمیخوای
ا.ت« با منید
م« بله دخترم
ا.ت« نه ممنون من برم لباسامو
عوض کنم
م« باشه برو
کوک« منم باهات میام
ا.ت« باشه
و همراه جونگ کوک رفتیم اتاقمون
کوک« اوه اوه زنم حسابی خودشو
تو دل پدر و مادرم جا کرده
ا.ت« اره دیگه ماییم😎
کوک« چطور به ذهنت رسید
ا.ت« من که مثل تو کند ذهن نیستم
کوک« برو بابا
ا.ت« من بابات نیستم ( ا.ت سیگما😎 )
کوک« خیلی آدمو تخریب میکنی
ا.ت« هی مایم دیگه
کوک« باشه باشه شما عشقین
ا.ت« خوب برو بیرون میخوام لباسمو
عوض کنم یالله
کوک« من که همه جا تو دیدم
ا.ت« خوب بیا کمک عوضش کنم
کوک« باشه
جونگ کوک کمک کرد لباسمو عوض
کنم و یه لباس قهوه ای پوشیدم
ا.ت« عشقم
کوک« جانم
ا.ت« بستنی میخوام
کوک« باشه پس من به یکی از
خدمتکارا میگم برات بیاره
ا.ت« نه
کوک« یعنی چی
ا.ت« باهم بریم بیرون اونجا بستنی
بخریم باشه
کوک« واسمون خطرناک نباشه
ا.ت« نه نمیشه من تو کیفم
اسلحه دارم
کوک« اون مال من بود
ا.ت« از طرف تو هدیه ای به من
کوک« باشه واسه تو
ا.ت« خوب راه بیفتیم
کوک« بله لیدی جئون
ا.ت« تنکس مصتر جئون
و کیفمو برداشتم و از خونه زدیم
بیرون و سوار ماشین شدیم
کوک« کجا بریم
ا.ت« بریم یه مغازه ی بستنی فروشی
بعدش من بهت میگم کجا بریم باوش
کوک« باوش
ا.ت« ادای منو در نیار
کوک« چشم
این پست رو لایک کن ب زحمت بیبی
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
ᴸᵃᵈʸ-ʲᵉᵒⁿʲᵏ
𝗣𝗮𝗿𝘁 ³⁸
ا.ت:
بلاخره به خونه رسیدم ماشین رو پارک
کردم و درا شو قفل و وارد خونه شدم
همین که وارد خونه شدم همه گی اومدن
طرفم چهره شون هم خوشحال بود هم
نگران اه باید بهشون توضیح ام بدم که
کجا بودم چیکار میکردم
کوک« کجا بودی میدونی چقدر نگرانت
شده بودیم
م« خوبی دخترم تا الان کجا بودی
کوک« میدونی جنی همسر کانگ
مینهو بوده این یعنی جیسون پسر
من نیست،
ا.ت« خودم میدونم
کوک« یعنی چی
ا.ت« بیایین همتون بشینین تا بهتون
توضیح بدم بخدا خسته شدم
کوک« باشه
و همه رفتن رو مبل نشستن منم
روی مبل تک نفره نشستم
پ« خوب دخترم مشتاقانه منتظرم
هم چیو بهمون بگی و توضیح بدی
ا.ت« چشم پدر جان
کوک« طولش نده بگو
و همه چیو براشون مفصل توضیح دادم
پ« واو عروسم از پسرم باهوشتر
از اب در اومد
کوک« یه لحظه با خودت فکر نکردی
اگه بلای سرت میومد چی اگه اونا
کاری میکردن چی
ا.ت« الان که چیزی نشده
کوک« اگه میشد چی
پ« اذیتش نکن این همه کار برامون
انجام داده بزار استراحت کنه و من
افتخار میکنم همچین عروس زیرکی
دارم
ا.ت« ممنون
م« عزیزم چیزی نمیخوای
ا.ت« با منید
م« بله دخترم
ا.ت« نه ممنون من برم لباسامو
عوض کنم
م« باشه برو
کوک« منم باهات میام
ا.ت« باشه
و همراه جونگ کوک رفتیم اتاقمون
کوک« اوه اوه زنم حسابی خودشو
تو دل پدر و مادرم جا کرده
ا.ت« اره دیگه ماییم😎
کوک« چطور به ذهنت رسید
ا.ت« من که مثل تو کند ذهن نیستم
کوک« برو بابا
ا.ت« من بابات نیستم ( ا.ت سیگما😎 )
کوک« خیلی آدمو تخریب میکنی
ا.ت« هی مایم دیگه
کوک« باشه باشه شما عشقین
ا.ت« خوب برو بیرون میخوام لباسمو
عوض کنم یالله
کوک« من که همه جا تو دیدم
ا.ت« خوب بیا کمک عوضش کنم
کوک« باشه
جونگ کوک کمک کرد لباسمو عوض
کنم و یه لباس قهوه ای پوشیدم
ا.ت« عشقم
کوک« جانم
ا.ت« بستنی میخوام
کوک« باشه پس من به یکی از
خدمتکارا میگم برات بیاره
ا.ت« نه
کوک« یعنی چی
ا.ت« باهم بریم بیرون اونجا بستنی
بخریم باشه
کوک« واسمون خطرناک نباشه
ا.ت« نه نمیشه من تو کیفم
اسلحه دارم
کوک« اون مال من بود
ا.ت« از طرف تو هدیه ای به من
کوک« باشه واسه تو
ا.ت« خوب راه بیفتیم
کوک« بله لیدی جئون
ا.ت« تنکس مصتر جئون
و کیفمو برداشتم و از خونه زدیم
بیرون و سوار ماشین شدیم
کوک« کجا بریم
ا.ت« بریم یه مغازه ی بستنی فروشی
بعدش من بهت میگم کجا بریم باوش
کوک« باوش
ا.ت« ادای منو در نیار
کوک« چشم
این پست رو لایک کن ب زحمت بیبی
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#سناریو
#اسمات
#وانشات
۶۹.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.