مرگ آروم فصل دوم p9
P9
فلش پیش نامجون
(گوشی نامجون زنگ میخوره)
نامجون:بله ؟
....:منشی چوی هستم(کسی که کارهای مربوط به پدر و مادر نامجون رو انجام میده)
نامجون:خب قضیه چیه منشی چوی؟
منشی چوی:مادرتون حالشون خیلی بده و توی بیمارستان هستند هرچه سریع تر برگردید
نامجون:اوه همین الان راه میفتم.
(نامجون خیلی سریع دستور داد تا هواپیمای شخصیش رو آماده کن )
....:قربان به دلیل مشکل فنی هواپیما نمیتونه به پرواز دراد،آژانس هواپیمایی ۳۹ دقیقه دیگه پرواز داره میتونید با اون برید راه دیگه ای نداریم
نامجون:لعنتی ،سریع برام بلیط بگیر .زود باششش
...:چشم قربان
فلش پیش ا/ت:الان دوساعتی میشه که از عمارت فرار کردم حتی نمیدونم کجام،نمیتونم برم خونه آن یا هتل اون پیدام میکنه باید چیکار کنم؟
...:هعی دختر خوشگلی مثل تو به چی آنقدر فکر میکنه ها؟
ا/ت:هعی برو پی کارت
...:لوس نشو کاریت ندارم که فقط بیا یه امشبو باهم بگذرونیم(دستشو انداخت دور گردن ا/ت) هان ؟نظرت چیه؟
ا/ت: مرتیکه آشغال گورتو گم کن
....:ا/ت رو سما خودش کشید و به زور میخاست ببرتش
(که در آن لحظه مشتی توی صورتش خورد و مرد به چند متر اونور تر پرتاب شد)
فلش پیش نامجون
(گوشی نامجون زنگ میخوره)
نامجون:بله ؟
....:منشی چوی هستم(کسی که کارهای مربوط به پدر و مادر نامجون رو انجام میده)
نامجون:خب قضیه چیه منشی چوی؟
منشی چوی:مادرتون حالشون خیلی بده و توی بیمارستان هستند هرچه سریع تر برگردید
نامجون:اوه همین الان راه میفتم.
(نامجون خیلی سریع دستور داد تا هواپیمای شخصیش رو آماده کن )
....:قربان به دلیل مشکل فنی هواپیما نمیتونه به پرواز دراد،آژانس هواپیمایی ۳۹ دقیقه دیگه پرواز داره میتونید با اون برید راه دیگه ای نداریم
نامجون:لعنتی ،سریع برام بلیط بگیر .زود باششش
...:چشم قربان
فلش پیش ا/ت:الان دوساعتی میشه که از عمارت فرار کردم حتی نمیدونم کجام،نمیتونم برم خونه آن یا هتل اون پیدام میکنه باید چیکار کنم؟
...:هعی دختر خوشگلی مثل تو به چی آنقدر فکر میکنه ها؟
ا/ت:هعی برو پی کارت
...:لوس نشو کاریت ندارم که فقط بیا یه امشبو باهم بگذرونیم(دستشو انداخت دور گردن ا/ت) هان ؟نظرت چیه؟
ا/ت: مرتیکه آشغال گورتو گم کن
....:ا/ت رو سما خودش کشید و به زور میخاست ببرتش
(که در آن لحظه مشتی توی صورتش خورد و مرد به چند متر اونور تر پرتاب شد)
۶۸۷
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.