خون اشام جذاب من(part 12)
خون اشام جذاب من(part 12)
*ته ویو
نشسته بودیم و من پیش ا/ت نشسته بودمو دستمو دور کمرش حلقه کرده بودم که سانا گفت
=جونگکوک یه لحظه میای بالا کارت دارم
+اومم باشه بیا
+عشقم الان میام
_باشه(لبخند)
فک کنم کم کم دارم دل ا/ت به دست میارم ایول
خدایی ا/ت دختر خیلی خوشگل و خوش اندامیه ولی سانا دقیقا برعکس اونه درسته لاغره ولی مثل ا/ت نیست
با سانا رفتیم توی اتاق
+چیه سانا
=تهیونگ راستش اومدم یه چیزی بهت بگم
+میشنوم
=من دوست دارم
+چیی
=تهیونگ میدونم ا/ت انسانه و توی خاندان ما یه انسان نمیتونه یه ملکه باشه من هم دختر خالتم هم میتونم همسر لایقی برای تو باشم
+سانا زده به سرت من عاشق ا/تم حتی اگه خون اشام نباشه و اون اتفاقا ملکه ی لایقی برای عمارت منه
=ولی تهیونگ
+ولی نداریم
یهو دیدم سانا اومد نزدیکم و کرواتم رو گرفت و کشید سمت خودش و لباشو گذاشت روی لبام
*ا/ت ویو
رفتم ته رو صدا کنم که بیاد پایین
وقتی درو باز کردم دیدم داره سانا رو میبوسه
_تهیونگ
+ا/ت بذار توضیح میدم
_چیو
+یه لحظه وایسا
=ا/ت جون تهیونگ تورو دوست نداره
=اون عاشق منه
+سانا یا از جلوی چشمام گم میشی یا همینجا خفت میکنم
=ولی عشقم
+سانا منو تو هیچ رابطه ای نداریم پس حق اینو نداری بهم بگی عشقم با وجود اینکه یه همسر دارم
=ایششش
داشت سانا میرفت و یه تنه به من زد
_این چشه
+ا/ت اون اومد توی اتاق و به زور منو بوسید
_برام مهم نیست چون ازدواج ما الکیه
+چی میگی ا/ت ما رابطه داشتیم
+و تو باکره بودی و من باکرگیتو گرفتم پس ماله من شدی
_چه فایده الان داشتی یکی دیگرو میبوسیدی
+گفتم که به زور منو بوسید ا/ت
+ا/ت من عاشقتم
_تو خون اشامی
+اره ولی به کسی که دوسش دارم اسیبی نمیزنم لطفا ا/ت من به جز تو کسی چشمم رو نمیگیره
*ته ویو
داشتم صحبت میکردم که ا/ت اومد جلو و منو بغل کرد
یه لحظه حس خوبی گرفتم
منم دستمو گرفتم دورش و محکم بغلش کردم
+دوست دارم
_منم نمیدونم از کی ولی...
نذاشتم حرفشو بزنه و ل.بامو گذاشتم روی ل.باش
همینجور مک میزدم که از کم اوردن نفس جدا شدیم و پیشونیامونو بهم چسبوندیم
ادامه دارد...
دوستان من اخرایه فیک گربه کوچولو پام شکست و گفتم
گچ گرفتم اما چون اذیتم میکرد درش اوردم
و انگشت پام جوش نگرفت برا همین باید الان برم بیمارستان تا از پام عکس بگیرن
شاید تا چند ساعت نتونم بیام
بای
*ته ویو
نشسته بودیم و من پیش ا/ت نشسته بودمو دستمو دور کمرش حلقه کرده بودم که سانا گفت
=جونگکوک یه لحظه میای بالا کارت دارم
+اومم باشه بیا
+عشقم الان میام
_باشه(لبخند)
فک کنم کم کم دارم دل ا/ت به دست میارم ایول
خدایی ا/ت دختر خیلی خوشگل و خوش اندامیه ولی سانا دقیقا برعکس اونه درسته لاغره ولی مثل ا/ت نیست
با سانا رفتیم توی اتاق
+چیه سانا
=تهیونگ راستش اومدم یه چیزی بهت بگم
+میشنوم
=من دوست دارم
+چیی
=تهیونگ میدونم ا/ت انسانه و توی خاندان ما یه انسان نمیتونه یه ملکه باشه من هم دختر خالتم هم میتونم همسر لایقی برای تو باشم
+سانا زده به سرت من عاشق ا/تم حتی اگه خون اشام نباشه و اون اتفاقا ملکه ی لایقی برای عمارت منه
=ولی تهیونگ
+ولی نداریم
یهو دیدم سانا اومد نزدیکم و کرواتم رو گرفت و کشید سمت خودش و لباشو گذاشت روی لبام
*ا/ت ویو
رفتم ته رو صدا کنم که بیاد پایین
وقتی درو باز کردم دیدم داره سانا رو میبوسه
_تهیونگ
+ا/ت بذار توضیح میدم
_چیو
+یه لحظه وایسا
=ا/ت جون تهیونگ تورو دوست نداره
=اون عاشق منه
+سانا یا از جلوی چشمام گم میشی یا همینجا خفت میکنم
=ولی عشقم
+سانا منو تو هیچ رابطه ای نداریم پس حق اینو نداری بهم بگی عشقم با وجود اینکه یه همسر دارم
=ایششش
داشت سانا میرفت و یه تنه به من زد
_این چشه
+ا/ت اون اومد توی اتاق و به زور منو بوسید
_برام مهم نیست چون ازدواج ما الکیه
+چی میگی ا/ت ما رابطه داشتیم
+و تو باکره بودی و من باکرگیتو گرفتم پس ماله من شدی
_چه فایده الان داشتی یکی دیگرو میبوسیدی
+گفتم که به زور منو بوسید ا/ت
+ا/ت من عاشقتم
_تو خون اشامی
+اره ولی به کسی که دوسش دارم اسیبی نمیزنم لطفا ا/ت من به جز تو کسی چشمم رو نمیگیره
*ته ویو
داشتم صحبت میکردم که ا/ت اومد جلو و منو بغل کرد
یه لحظه حس خوبی گرفتم
منم دستمو گرفتم دورش و محکم بغلش کردم
+دوست دارم
_منم نمیدونم از کی ولی...
نذاشتم حرفشو بزنه و ل.بامو گذاشتم روی ل.باش
همینجور مک میزدم که از کم اوردن نفس جدا شدیم و پیشونیامونو بهم چسبوندیم
ادامه دارد...
دوستان من اخرایه فیک گربه کوچولو پام شکست و گفتم
گچ گرفتم اما چون اذیتم میکرد درش اوردم
و انگشت پام جوش نگرفت برا همین باید الان برم بیمارستان تا از پام عکس بگیرن
شاید تا چند ساعت نتونم بیام
بای
۲۲.۷k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.