"دختر گرگی" پارت⁹
پرش زمانی به فردا ساعت ۸ صبح
ویو ا/ت
حوصله هیچ کاری رو نداشتم یه آهنگ فرانسوی گذاشتم و با کلمه اولش یا تهیونگ افتادم میترسیدم امشب ازم خاستگاری کنه (آخه ته ته آدم قابل پیشبینی نیست)
از الان میخواستم آماده شم لباس هام رو گذاشتم که اون موقع بپوشم که یهو یه دست و پا چلفتی که اتفاقا برادر دوقلوم هست آب پرتغال رو خالی کرد رو لباسم با یه بالشته افتادم دنبالش و زدمش ولی انقدر مظلومیتش شبیه خودم ود که ولش کردم لباس درست حسابی نداشتم پس رفتم از بابا پول گرفتم و رفتم یه پاساژ و هرچی میخواستم گرفتم
(عکسش لباس هاش رو گذاشتم)
بعد رفتم یه کافه نشستم قهوه خوردم که یهو جیمین رو با یه دختر خوشگل دیدم احساس کردم دارن لاس میزنن(عکس کافه هست👆🏻)
(فن های جیمین قشششششش)
ولی بعد دیدیم که نامجون هم اومد نشستن پیششون نفهمیدم چی میگن ولی انگار داشتن درمورد آهنگ جدید جبمین حرف میزدن
من رفتم قوه رو حساب کنم و واسع همین حسابه اون رو هم پرداختم و گفتم بگید ا/ت بود
اومدم بیرون نشستم تو تاکسی و رسیدم دم در خونه دیدم در بازی رفتم تو د در رو بستم اومدم دیدیم داداش در اتاقش رو قفل کرده ماشین بابا نی خاله غیب شده چشم هام سیاهی رفت چه بویی میومد انگار داشتم مست میشدم یقه لباسم رو آوردم جلوی دهنم و زنگ زدم تهیونگ بهش گفتم بیاد خونه ما وقتی گفتم بیا خونمون دیگه تقریبا بی هوش بودم وقتی بلند شدم جین بهم آب میداد و قند میداد و کوک میگفت ببینم اینا تو یخچالشون شیر موز ندارن جین گفت کوککککک کوک هم گف چیه گفتم بدیم بخوره جون بگیره داشتم دوباره از هوش میرفتم که صدای تهیونگ رو تو تلویزیون شنیدم بعد متوجه تغییر ناخون هام شدم اونا درد آور جهش یافتن جین کپ کرده بود فقط کم مونده بود بگه حجمام کوک میگفت الانه که همه بریم به فنا گردنبند محکم به گردنم چسبیده بود جین سیع میکرد بازش کنی اما باعث شد از گردنم خون بیاد داد زدم و گفتم ولش کن
گفتم جون میونگ کو الان وقت تغییر شکله
جین: ام چیزه جون میونگ......میونگ....
کوک: گرفتنش
من : تهیونگ کجاس
جین : رفته دنبالشون
من : دنبال کی اونکه نمیدونه کی اونا رو دزدیده
کوک : مگه تو میدونی
من : تو اصلا نمیدونی من چه نوع موجودیم بعد میگی میدونم یا نع تنها کسی که برای رهبری گروگان گیری میکنه عموی کوچیک مامانمه که بعد پدر بزرگم باید جانشینش باشه ولی چون پدر بزرگم اون رو منع رهبری کرده و فقط در صورتی میتونه رهبر بشه که نع من باشم نع برادرم و نع اون پسر خاله ای که میگن دارم ولی ندارم
زنگ زدم تهیونگ و گفتم برگرده اون گفت باید با اونا برگرده منم گفتم تو هیچی از اون گرگ نمیدونی پس برگرد تا نرفتم رگم رو بزنم برگرد
تهیونگ گوشی رو قطع کرد...
از اونجایی که جنایی شده شبا نخونید😘
ویو ا/ت
حوصله هیچ کاری رو نداشتم یه آهنگ فرانسوی گذاشتم و با کلمه اولش یا تهیونگ افتادم میترسیدم امشب ازم خاستگاری کنه (آخه ته ته آدم قابل پیشبینی نیست)
از الان میخواستم آماده شم لباس هام رو گذاشتم که اون موقع بپوشم که یهو یه دست و پا چلفتی که اتفاقا برادر دوقلوم هست آب پرتغال رو خالی کرد رو لباسم با یه بالشته افتادم دنبالش و زدمش ولی انقدر مظلومیتش شبیه خودم ود که ولش کردم لباس درست حسابی نداشتم پس رفتم از بابا پول گرفتم و رفتم یه پاساژ و هرچی میخواستم گرفتم
(عکسش لباس هاش رو گذاشتم)
بعد رفتم یه کافه نشستم قهوه خوردم که یهو جیمین رو با یه دختر خوشگل دیدم احساس کردم دارن لاس میزنن(عکس کافه هست👆🏻)
(فن های جیمین قشششششش)
ولی بعد دیدیم که نامجون هم اومد نشستن پیششون نفهمیدم چی میگن ولی انگار داشتن درمورد آهنگ جدید جبمین حرف میزدن
من رفتم قوه رو حساب کنم و واسع همین حسابه اون رو هم پرداختم و گفتم بگید ا/ت بود
اومدم بیرون نشستم تو تاکسی و رسیدم دم در خونه دیدم در بازی رفتم تو د در رو بستم اومدم دیدیم داداش در اتاقش رو قفل کرده ماشین بابا نی خاله غیب شده چشم هام سیاهی رفت چه بویی میومد انگار داشتم مست میشدم یقه لباسم رو آوردم جلوی دهنم و زنگ زدم تهیونگ بهش گفتم بیاد خونه ما وقتی گفتم بیا خونمون دیگه تقریبا بی هوش بودم وقتی بلند شدم جین بهم آب میداد و قند میداد و کوک میگفت ببینم اینا تو یخچالشون شیر موز ندارن جین گفت کوککککک کوک هم گف چیه گفتم بدیم بخوره جون بگیره داشتم دوباره از هوش میرفتم که صدای تهیونگ رو تو تلویزیون شنیدم بعد متوجه تغییر ناخون هام شدم اونا درد آور جهش یافتن جین کپ کرده بود فقط کم مونده بود بگه حجمام کوک میگفت الانه که همه بریم به فنا گردنبند محکم به گردنم چسبیده بود جین سیع میکرد بازش کنی اما باعث شد از گردنم خون بیاد داد زدم و گفتم ولش کن
گفتم جون میونگ کو الان وقت تغییر شکله
جین: ام چیزه جون میونگ......میونگ....
کوک: گرفتنش
من : تهیونگ کجاس
جین : رفته دنبالشون
من : دنبال کی اونکه نمیدونه کی اونا رو دزدیده
کوک : مگه تو میدونی
من : تو اصلا نمیدونی من چه نوع موجودیم بعد میگی میدونم یا نع تنها کسی که برای رهبری گروگان گیری میکنه عموی کوچیک مامانمه که بعد پدر بزرگم باید جانشینش باشه ولی چون پدر بزرگم اون رو منع رهبری کرده و فقط در صورتی میتونه رهبر بشه که نع من باشم نع برادرم و نع اون پسر خاله ای که میگن دارم ولی ندارم
زنگ زدم تهیونگ و گفتم برگرده اون گفت باید با اونا برگرده منم گفتم تو هیچی از اون گرگ نمیدونی پس برگرد تا نرفتم رگم رو بزنم برگرد
تهیونگ گوشی رو قطع کرد...
از اونجایی که جنایی شده شبا نخونید😘
۴.۵k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.