داشتن صدای قلب بچه رو گوش میدادن که اوا گفت قلبش چقدر ضغی

داشتن صدای قلب بچه رو گوش میدادن که اوا گفت قلبش چقدر ضغیفه
دکتر :چون ۱ ماهشه هنوز کوچولوی

اوا: اها

اراد: خنگ

اوا: عوضی اشغال گوه کثافت مزخرف میزنم تو دهنتا تو مگه جای من درد میکشی که حرف میزنی دلم میخواد خفت کنم تو منو به این وضع انداختی (گریه شدید)

راوی : اراد گیج و منگ داشت به اوا نگاه میکرد
اراد:ی حرف هم نمیتونم بزنم
اوا:ببند گاله رو

دکتر :اقای اراد واکنش خانومتون بخاطر حاملگیه زود عصبی میشه زود گریه میکنه حالت تهوه های زیادی داره و از بوی غدا هم بدشون میاد یا شاید از بوی شما هم حالشون بهم بخوره این ویارا از چند روز دیگه شروع میشه.
(اگه چرت و پرت بود به بزرگیه خودتون ببخشید من که حاملگیو تجربه نکردم که بدونم)

پرش زمانی به خونه اوا
راوی : اوا و اراد رسیدن خونه مامان اراد گفت که اراد بیاد شام اراد هم قبول کرد

ویو به سر میز شام

م.ا : بخور پسرم

اراد:بله مادر جان میخورم

اوا: مامان دیگه به من نمیگی غذا بخور (گریه)

م.ا: اراد این چرا گریه میکنه

اراد: از ویاره قراره بدبخت شم

اوا : من باعث بدبختیت نیستم تو هستی ( گریه شدید )

مادر اوا دسمال داد به اوا ، فین کرد اراد تا تواست بغلش کنه یهو عوق زد رفت دستشویی....

امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنین 💫💎📿