دو پارتی کازوتورا پارت یک
موضوع: یه روز در گردش
................
ویو کازوتورا
روی کاناپه همراه با ا.ت نشسته بودم و توی گوشیم میچرخیدم.بعد یه مدت حس کردم داره بهم نگاه میکنه.برگشتم و دیدم با چشمای مظلوم گربه ای داره نگاهم میکنه. باز چی میخواد؟
بازوم رو دور گردن و شونش گذاشتم و به سمت خودم کشیدمش.
کازوتورا: جونم بیب.چیزی میخوای؟
لب هاش رو به حالت بچگونه ای در آورد و گفت: کازوتورا جونممممم.میشه بریم بیرون خرید؟
تک خنده ای کردم و گفتم: اره عزیزم چرا که نه. برو حاضر شو
از پیشم بلند شد و به سمت اتاق دوید....
بعد چند دقیقه دیدم در اتاق رو باز کرد و اومد بیرون. چقدر خوشگل شده بود.کراپ طوسی و شلوار بگ مشکی پوشیده بود و موهاش رو با کش گوجه ای بالای سرش بسته بود.
اومد جلوم و پرسید: خوب شده؟به نظرت کتونی هام رو بپوشم؟یا ال استار؟
بلند شدم و نگاهش کردم. دستم رو روی گونش گذاشتم و لپشو کشیدم.
گفتم: فرقی نمیکنه تو در هر حالت خوشگلی گوگولیییی!
پیشونیش رو بوسیدم و رفتم داخل اتاق.شلوار مشکی و تیشرت سفیدم رو برداشتم و پوشیدم. وقتی برگشتم دیدم جلوی در منتظره.
گفتم: برو سوار موتور شو که بریم.
موبایلم رو برداشتم و از خونه در اومدم. در خونه رو قفل کردم و سوار موتور شدیم.
بعد چند دقیقه به مرکز خرید رسیدیم.وقتی وارد مرکز خرید شدیم دستم رو محکم گرفت و گفت: بیا بیشتر کنارم باش.اکسم اینجاس...
دستش رو گرفتم و گفتم: تا با منی نگران نباش.
دستمو کشید و بدو بدو رفت سمت پیرهن ها.چند تا رو انتخاب کرد و گفت...
................
ویو کازوتورا
روی کاناپه همراه با ا.ت نشسته بودم و توی گوشیم میچرخیدم.بعد یه مدت حس کردم داره بهم نگاه میکنه.برگشتم و دیدم با چشمای مظلوم گربه ای داره نگاهم میکنه. باز چی میخواد؟
بازوم رو دور گردن و شونش گذاشتم و به سمت خودم کشیدمش.
کازوتورا: جونم بیب.چیزی میخوای؟
لب هاش رو به حالت بچگونه ای در آورد و گفت: کازوتورا جونممممم.میشه بریم بیرون خرید؟
تک خنده ای کردم و گفتم: اره عزیزم چرا که نه. برو حاضر شو
از پیشم بلند شد و به سمت اتاق دوید....
بعد چند دقیقه دیدم در اتاق رو باز کرد و اومد بیرون. چقدر خوشگل شده بود.کراپ طوسی و شلوار بگ مشکی پوشیده بود و موهاش رو با کش گوجه ای بالای سرش بسته بود.
اومد جلوم و پرسید: خوب شده؟به نظرت کتونی هام رو بپوشم؟یا ال استار؟
بلند شدم و نگاهش کردم. دستم رو روی گونش گذاشتم و لپشو کشیدم.
گفتم: فرقی نمیکنه تو در هر حالت خوشگلی گوگولیییی!
پیشونیش رو بوسیدم و رفتم داخل اتاق.شلوار مشکی و تیشرت سفیدم رو برداشتم و پوشیدم. وقتی برگشتم دیدم جلوی در منتظره.
گفتم: برو سوار موتور شو که بریم.
موبایلم رو برداشتم و از خونه در اومدم. در خونه رو قفل کردم و سوار موتور شدیم.
بعد چند دقیقه به مرکز خرید رسیدیم.وقتی وارد مرکز خرید شدیم دستم رو محکم گرفت و گفت: بیا بیشتر کنارم باش.اکسم اینجاس...
دستش رو گرفتم و گفتم: تا با منی نگران نباش.
دستمو کشید و بدو بدو رفت سمت پیرهن ها.چند تا رو انتخاب کرد و گفت...
۵.۴k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.