Part 13
عاشق پسر عموم شدم پارت13
میا : به تو چه(حرصی)
+درست حرف بزن من رئیستم نه دوستت اوکی تازه بهم بگو خانوم جئون که زبونت عادت کنه
میا: دوس ندارم مشکلیه
+دلت به کوک خوش نباشه من میتونم اخراجت کنم (نیشخند)
میا: کوک این داره چی میگه
_ا.ت بس کن اولین روز داری دعوا راه میندازی
میا :(با نشخند چندش نگام میکرد)+اوه پس شما یه طرفید اوکی حرفی ندارم (پاشدم رفتم سمت در)
_کجاا(یکم داد)
+خب یادم اومد با یه پسر جزاب قرار دارم (نیشخند برگشتم طرف میا) راستی این قهوه تم بده کوک جونت بخوره
_ا.تتت(داد)(منتظر حرف کوک نموند و رفت بیرون رفت جلوی شرکت و یه پیام به تهیونگ داد که بیاد دنبالش تموم مدت یه نگاه رو خودش احساس میکر به ههر جا نگاه کرد کسی رو ندید و قتی با بالا نگاه کرد کوک داشت با اخم نگاش میکرد
یه نیشخند بهش زد که بعد 10 مین یه ماشین سیاه اوفف ینم خوشکله وایساد تهیونگ بود پیاده شد
تهیونگ:سلام.... اووو لیدی جزاب شدی
+سلام ممنون
میدونستم کوک هنوز داره نگاه میکنه پس
برای حرص کوک گونه تهیونگو بوسیدم
تهیونگ : اووو شیطونم که هستی
+(خنده)بریم
تهیونگ : البته (خنده)
(به بالا نگاه کردم که دیدم کوک داره با عصبانیت نگام میکنه و برام خط و نشون میکشه بهش توجه نکردم و سوار شدم راه افتادیم که گوشیم زنگ خورد کوک بود رد تماس زدم دو باره زنگ زد بازم رد تماس زدم
تهیونگ :چرا جواب نمیدی +تماس مهمی نیست
تهیونگ: اوک
همش زنگ میزد که گوشی رو بی صدا کردم
با تهیونگ رفتیم یه کافه و برا خودمون سفارش دادیم بعد کلی صحبت و خندیدن و گشتن توی بازار ها دیگه ساعت 10 شب شده بود برگشتیم ت ماشین که یکم دور بزنیم تصمیم گرفتم به گوشیم یه نگاهی بکنم که دیدم 25 تا تماس بی پاسخ از و دو پیام از کوک بود به پیاماش نگه کردم که تنم لر زید
_کجا رفتی ا.ت بر گردی میکشمت لعنتی من بهت چی گفتم زود بر میگردی
_ا.ت بهت گفتم برگرد لعنتییییی می ک ش م ت
+(اخرشو کشیده نوشته بود که مجلس ختمم تصور کردم)تهیونگ زود منو برسون خونه
تهیونگ :چیزی شده
+اممم..نه فقط یکم سرم درد میکنه لطفا برگردیم
تهیونگ :اوک
(تهیونگ رسوندم خونه بعد خدا حافظی رفتم تو انگار بقیه خوابیده بودن چون همه جا تاریک بود ..خدارو شکر قبلا به مادم گفتم دیر بر میگردم رفتم توی اتاق همین که چراغو روشن کردم با چیزی که دیدم خون تو بدنم خوشکیدو زیز لب زمزمه کردم+بدبخت شدم .....
خب بعدی اسماته 😂
دوباره شرط کامنت :۲۰
یکم شرطارو زیاد کردم
میا : به تو چه(حرصی)
+درست حرف بزن من رئیستم نه دوستت اوکی تازه بهم بگو خانوم جئون که زبونت عادت کنه
میا: دوس ندارم مشکلیه
+دلت به کوک خوش نباشه من میتونم اخراجت کنم (نیشخند)
میا: کوک این داره چی میگه
_ا.ت بس کن اولین روز داری دعوا راه میندازی
میا :(با نشخند چندش نگام میکرد)+اوه پس شما یه طرفید اوکی حرفی ندارم (پاشدم رفتم سمت در)
_کجاا(یکم داد)
+خب یادم اومد با یه پسر جزاب قرار دارم (نیشخند برگشتم طرف میا) راستی این قهوه تم بده کوک جونت بخوره
_ا.تتت(داد)(منتظر حرف کوک نموند و رفت بیرون رفت جلوی شرکت و یه پیام به تهیونگ داد که بیاد دنبالش تموم مدت یه نگاه رو خودش احساس میکر به ههر جا نگاه کرد کسی رو ندید و قتی با بالا نگاه کرد کوک داشت با اخم نگاش میکرد
یه نیشخند بهش زد که بعد 10 مین یه ماشین سیاه اوفف ینم خوشکله وایساد تهیونگ بود پیاده شد
تهیونگ:سلام.... اووو لیدی جزاب شدی
+سلام ممنون
میدونستم کوک هنوز داره نگاه میکنه پس
برای حرص کوک گونه تهیونگو بوسیدم
تهیونگ : اووو شیطونم که هستی
+(خنده)بریم
تهیونگ : البته (خنده)
(به بالا نگاه کردم که دیدم کوک داره با عصبانیت نگام میکنه و برام خط و نشون میکشه بهش توجه نکردم و سوار شدم راه افتادیم که گوشیم زنگ خورد کوک بود رد تماس زدم دو باره زنگ زد بازم رد تماس زدم
تهیونگ :چرا جواب نمیدی +تماس مهمی نیست
تهیونگ: اوک
همش زنگ میزد که گوشی رو بی صدا کردم
با تهیونگ رفتیم یه کافه و برا خودمون سفارش دادیم بعد کلی صحبت و خندیدن و گشتن توی بازار ها دیگه ساعت 10 شب شده بود برگشتیم ت ماشین که یکم دور بزنیم تصمیم گرفتم به گوشیم یه نگاهی بکنم که دیدم 25 تا تماس بی پاسخ از و دو پیام از کوک بود به پیاماش نگه کردم که تنم لر زید
_کجا رفتی ا.ت بر گردی میکشمت لعنتی من بهت چی گفتم زود بر میگردی
_ا.ت بهت گفتم برگرد لعنتییییی می ک ش م ت
+(اخرشو کشیده نوشته بود که مجلس ختمم تصور کردم)تهیونگ زود منو برسون خونه
تهیونگ :چیزی شده
+اممم..نه فقط یکم سرم درد میکنه لطفا برگردیم
تهیونگ :اوک
(تهیونگ رسوندم خونه بعد خدا حافظی رفتم تو انگار بقیه خوابیده بودن چون همه جا تاریک بود ..خدارو شکر قبلا به مادم گفتم دیر بر میگردم رفتم توی اتاق همین که چراغو روشن کردم با چیزی که دیدم خون تو بدنم خوشکیدو زیز لب زمزمه کردم+بدبخت شدم .....
خب بعدی اسماته 😂
دوباره شرط کامنت :۲۰
یکم شرطارو زیاد کردم
۶.۲k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.