پارت 22فیک شرط بندی مافیا 🫀💔🌓🥀
تهیونگ اومد دید که تو کافه فلیکس یونجی رو میبوسه......تهیونگ....
تهیونگ کیک مورد علاقه یونجی رو خریده بود یهو از دستش افتاد
تهیونگ: باورم نمیشه
تهیونگ داشت گریه میکرد😭😭😭😭
تهیونگ سریع رفت یه دقیقه هم اونجا نموند
تهیونگ داشت گریه میکرد قلبش درد اومد دستشو گذاشته بود رو قلبش
یونجی: چیکار میکنی فلیکس.
فلیکس: تهیونگ رو بیرون دیدم واسه حرص دادنش اون کارو کردم
یونجی: بار آخرت باشه به من دستم نمیزنی
فلیکس: اوکی یونجی خانم من هنوزم بادیگارد وفا دار شما هستم
یونجی لبخند زد
فلیکس : بلاخره فهمیدی
یونجی: فلیکس من حالم خوب نیست
یونجی: فلیکس من میخوام برم یه جایی شب برمیگردم
تهیونگ: یعنی از اولش خیانت کار بوده چرا اینکارو با من کرد دیگه نمیشه به هیچ کی اعتماد کرد
تهیونگ زیر بارون داشت قدم میزد
تهیونگ: کاش همه چی خواب بود
تهیونگ: کاش حسی که بهت دارمو بشنوی برگرد ببین حال و روزمو
یونجی دید تهیونگ زیر بارون گریه میکنه
یونجی: ببخشید این چتر چنده
صاحب مغازه: ۱۰ دلار
یونجی کلاه هودی شو پوشید ماسک زد چتر رو داد به تهیونگ فرار کرد
تهیونگ: ممنونم
ولی یونجی بیشتر فرار میکرد
تهیونگ: یعنی کی بود
یونجی داشت می دویید
یونجی: این آخرین باره که بهت کمک میکنم تهیونگ
تهیونگ رفت اونجایی که مرغ و آبجو خوردن
مرغ فروش: عه شما همونی هستید که چن وقت پیش اومدین همسرتون رو نیاوردین اخه دفعه قبل خیلی خوش اشتها بودن
تهیونگ بغض کرد
تهیونگ: نه
تهیونگ: از خاطرات حالم بهم میخوره امروز شادی فردا یاد دیروزت میوفتی بخاطرش گریه میکنی
.
یونجی رفت بار کلی الکل و سوجو آبجو خورد
یونجی مست شده بود
یونجی: لطفا اهنگ غمگین نزار شاد بزار برقصیم
دیجی: چی
یونجی: آشغال مگه نمیگم اهنگ شاد بزار زندگیم به فاک ترین شکل ممکن غمگینه من بهترین فرد زندگیم رو از دست دادم
دیجی: درک میکنم
اهنگ رو پلی کرد
یونجی رفت رو صحنه میرقصید
یونجی داشت هودی شو در میاورد داشت بدنش پیدا میشد که یکی کتش رو تن یونجی کرد بغلش کرد آوردش پایین
حدس بزنید کی بود
تهیونگ کیک مورد علاقه یونجی رو خریده بود یهو از دستش افتاد
تهیونگ: باورم نمیشه
تهیونگ داشت گریه میکرد😭😭😭😭
تهیونگ سریع رفت یه دقیقه هم اونجا نموند
تهیونگ داشت گریه میکرد قلبش درد اومد دستشو گذاشته بود رو قلبش
یونجی: چیکار میکنی فلیکس.
فلیکس: تهیونگ رو بیرون دیدم واسه حرص دادنش اون کارو کردم
یونجی: بار آخرت باشه به من دستم نمیزنی
فلیکس: اوکی یونجی خانم من هنوزم بادیگارد وفا دار شما هستم
یونجی لبخند زد
فلیکس : بلاخره فهمیدی
یونجی: فلیکس من حالم خوب نیست
یونجی: فلیکس من میخوام برم یه جایی شب برمیگردم
تهیونگ: یعنی از اولش خیانت کار بوده چرا اینکارو با من کرد دیگه نمیشه به هیچ کی اعتماد کرد
تهیونگ زیر بارون داشت قدم میزد
تهیونگ: کاش همه چی خواب بود
تهیونگ: کاش حسی که بهت دارمو بشنوی برگرد ببین حال و روزمو
یونجی دید تهیونگ زیر بارون گریه میکنه
یونجی: ببخشید این چتر چنده
صاحب مغازه: ۱۰ دلار
یونجی کلاه هودی شو پوشید ماسک زد چتر رو داد به تهیونگ فرار کرد
تهیونگ: ممنونم
ولی یونجی بیشتر فرار میکرد
تهیونگ: یعنی کی بود
یونجی داشت می دویید
یونجی: این آخرین باره که بهت کمک میکنم تهیونگ
تهیونگ رفت اونجایی که مرغ و آبجو خوردن
مرغ فروش: عه شما همونی هستید که چن وقت پیش اومدین همسرتون رو نیاوردین اخه دفعه قبل خیلی خوش اشتها بودن
تهیونگ بغض کرد
تهیونگ: نه
تهیونگ: از خاطرات حالم بهم میخوره امروز شادی فردا یاد دیروزت میوفتی بخاطرش گریه میکنی
.
یونجی رفت بار کلی الکل و سوجو آبجو خورد
یونجی مست شده بود
یونجی: لطفا اهنگ غمگین نزار شاد بزار برقصیم
دیجی: چی
یونجی: آشغال مگه نمیگم اهنگ شاد بزار زندگیم به فاک ترین شکل ممکن غمگینه من بهترین فرد زندگیم رو از دست دادم
دیجی: درک میکنم
اهنگ رو پلی کرد
یونجی رفت رو صحنه میرقصید
یونجی داشت هودی شو در میاورد داشت بدنش پیدا میشد که یکی کتش رو تن یونجی کرد بغلش کرد آوردش پایین
حدس بزنید کی بود
۹.۹k
۲۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.