پارت(۲)
پارت(۲)
ادامه پارت قبلی
این پارت از:هانما وسانزو هست
__________________________
هانما:
هانما اومد پیشم آروم از پشت منو گرفت منم ترسیدم داد زدم:
ا/ت:هانمااااااااااااااااا
هانما پوکر بهم نگاه کرد بعد خاستم برم منو کشید هی زور زدم ولی هی دستاشو محکم تر دورم نگه می داشت براهمین یهواومدم برم از پشت اوفتادم رو هانما یهو صدای ناله شنیدم:
هانما:اهههه بیبی الان میخایش؟؟
یهونگاه کردم فهمیدم چی شده دستمو برداشتم وداد زدم:
ا/ت:خفههه شوووووو
هانما دوباره کشید ولی باسنم رو کج کرد چسبوند به جلوش منم گفتم:
ا/ت:چ چیکار میکنی
بعد خندید وگفت:
هانما:بریم؟
بقیش به ذهن منحرف خودت بستگی داره🙂
♡
◇
♧
♤
سانزو:
سانزو رو تخت دراز کشیده بودمنم رفتم پیشش از پشت گرفتمش بهش گفتم:
ا/ت:گوگولیییییییی
یهو سانزو چشماش رو باز کرد وباحالت کیوتی بهم نگاه کردو گفت:
سانزو:ا/ت بامن بودی؟؟
منم گفتم<<آره>>
بعد منو آرو بوسید اومدم یکم برم جلو دستمو بردم کنار که خودمو آروم بیارم جلو که یهو چیزی احساس کردم یکم فشار دادم که صدایی اومد
سانزو:اههههه
به سانزو نگاه کردم سرخ بود یهو دستمو کشیدم کنار که گفت:
سانزو:هویی من میخام
منم سرخ شدم خواستم از سانزو دور بشم که دستم رو گرفت وگذاشت رو د*گش وگفت:
سانزو:لطفا....باشه؟؟
___________________________________
خب چطور بود؟؟؟
حتما نظر بدین
اومید وارم خوشتون اومده باشه
بای
ادامه پارت قبلی
این پارت از:هانما وسانزو هست
__________________________
هانما:
هانما اومد پیشم آروم از پشت منو گرفت منم ترسیدم داد زدم:
ا/ت:هانمااااااااااااااااا
هانما پوکر بهم نگاه کرد بعد خاستم برم منو کشید هی زور زدم ولی هی دستاشو محکم تر دورم نگه می داشت براهمین یهواومدم برم از پشت اوفتادم رو هانما یهو صدای ناله شنیدم:
هانما:اهههه بیبی الان میخایش؟؟
یهونگاه کردم فهمیدم چی شده دستمو برداشتم وداد زدم:
ا/ت:خفههه شوووووو
هانما دوباره کشید ولی باسنم رو کج کرد چسبوند به جلوش منم گفتم:
ا/ت:چ چیکار میکنی
بعد خندید وگفت:
هانما:بریم؟
بقیش به ذهن منحرف خودت بستگی داره🙂
♡
◇
♧
♤
سانزو:
سانزو رو تخت دراز کشیده بودمنم رفتم پیشش از پشت گرفتمش بهش گفتم:
ا/ت:گوگولیییییییی
یهو سانزو چشماش رو باز کرد وباحالت کیوتی بهم نگاه کردو گفت:
سانزو:ا/ت بامن بودی؟؟
منم گفتم<<آره>>
بعد منو آرو بوسید اومدم یکم برم جلو دستمو بردم کنار که خودمو آروم بیارم جلو که یهو چیزی احساس کردم یکم فشار دادم که صدایی اومد
سانزو:اههههه
به سانزو نگاه کردم سرخ بود یهو دستمو کشیدم کنار که گفت:
سانزو:هویی من میخام
منم سرخ شدم خواستم از سانزو دور بشم که دستم رو گرفت وگذاشت رو د*گش وگفت:
سانزو:لطفا....باشه؟؟
___________________________________
خب چطور بود؟؟؟
حتما نظر بدین
اومید وارم خوشتون اومده باشه
بای
۱.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.