خاطره دبیرستان
خاطره دبیرستان
پارت۵
کوک: خانم کیم؟
ا/ت: یه لحظه وایسادم ولی بیخیالش شدم و به سمت در شرکت رفتم اومدم بیرون
___
دو روز بعد
ا/ت: یوجین؟
یوجین:جانم بانو؟
ا/ت: میگم بریم ساحل هوا خوبه؟
یوجین: (بوسیدن سرش) اره بانوم برو آماده شو بریم
ا/ت: میسیی(بلند شد)
ویو ا/ت
روی شن ها نشسته بودیم سرم رو گذاشته بودم شونه ی یوجین
یوجین: میدونستی خیلی دوست دارم ؟
ا/ت: هوم.. ولی من بیشتر
که یهو چشمم خورد به دو نفری که همو بغل کردن پس بخاطر همین رفته بود فرانسه
ویو کوک
با الیا اومده بودم کنار ساحل که چیزی که دیدم بغضم گرفت ا/ت با یه پسره نشسته بود
آلیا: کوک حواست کجاست ؟
کوک: ها .. اینجام اینجام
___
لیا: میگم ا/ت این جئون هر روز اینجاست یه با. برو دهنش رو ببند بیا خو
ا/ت: لیا ولم کن اعصاب ندارم ها
لیا: بابا تو امتحانش کن
ا/ت: هوففف اوکی
رفتم بیرون دیدم نشسته به یه جا خیره شده صدام رو صاف کردم
ا/ت: آقای جئون؟
کوک: بله بله(هول)
ا/ت: امری داشتین؟(سرد)
کوک: میشه بریم یه اتاق که تنها باشیم؟
ا/ت: اره (سرد)
رفتیم توی اتاق که کسی نیومد زیاد فقط برای برداشتن مدارک اینا میومدن
ا/ت: خب بفرمایید؟(سرد)
کوک: ا/ت واقعا خودتی (بغض)
ا/ت: آقای جئون من وقت این حرف هارو ندارم کاری ندارین حداقل بزارید من کارم رو انجام بدم(سرد)
کوک: ا/ت من من نمیخواستم برم نمیخواستم ترکت کنم متاسفم که بهت زنگ نزدم این چند سال متاسفم که اون موقع ترو عاشق خودم کردم ولی بعدش گذاشتم رفتم
زندگی جدید خوش میگذره دوست پسر جدید ؟هوم(بغض شدید)
ا/ت:هه بعد از سال ها اومدی الان میخوای اینارو بگی تو به من قول داده بودی جونگ کوک قول دادی بودی هروز بهم زنگ بزنی ولی تو چی من با این که زنگ میزدم تو جواب نمیدادی میدونی چی شده بود هرشب کارم شده بود گریه قرص خواب گریه قرص خواب
ولی نشد فراموشت کنم میدونی چرا چون من احمق نمیتونستم فراموشت کنم با خودم میگفتم شاید سرش گرمه شاید درسش زیاده
ولی بعضی وقتا میگم نکنه منو فراموش کرده نکنه دیگه اصلا ا/تی وجود نداره بهم ثابت شد
الان میگی دوست پسر جدید انگار خودت نداری هه ... اصلا .ولش به من ربطی ندارد که دیگه با کی میخوای باشی
کوک: ا/ت
ا/ت: هیس بسه (پاک کردن اشکاش) من تا همین جا هم زیادی کشیدم میرم بیرون (رفت)
ادامه دارد...
لایک و حمایت یادت نره کیوتم ✨ 🤍
پارت۵
کوک: خانم کیم؟
ا/ت: یه لحظه وایسادم ولی بیخیالش شدم و به سمت در شرکت رفتم اومدم بیرون
___
دو روز بعد
ا/ت: یوجین؟
یوجین:جانم بانو؟
ا/ت: میگم بریم ساحل هوا خوبه؟
یوجین: (بوسیدن سرش) اره بانوم برو آماده شو بریم
ا/ت: میسیی(بلند شد)
ویو ا/ت
روی شن ها نشسته بودیم سرم رو گذاشته بودم شونه ی یوجین
یوجین: میدونستی خیلی دوست دارم ؟
ا/ت: هوم.. ولی من بیشتر
که یهو چشمم خورد به دو نفری که همو بغل کردن پس بخاطر همین رفته بود فرانسه
ویو کوک
با الیا اومده بودم کنار ساحل که چیزی که دیدم بغضم گرفت ا/ت با یه پسره نشسته بود
آلیا: کوک حواست کجاست ؟
کوک: ها .. اینجام اینجام
___
لیا: میگم ا/ت این جئون هر روز اینجاست یه با. برو دهنش رو ببند بیا خو
ا/ت: لیا ولم کن اعصاب ندارم ها
لیا: بابا تو امتحانش کن
ا/ت: هوففف اوکی
رفتم بیرون دیدم نشسته به یه جا خیره شده صدام رو صاف کردم
ا/ت: آقای جئون؟
کوک: بله بله(هول)
ا/ت: امری داشتین؟(سرد)
کوک: میشه بریم یه اتاق که تنها باشیم؟
ا/ت: اره (سرد)
رفتیم توی اتاق که کسی نیومد زیاد فقط برای برداشتن مدارک اینا میومدن
ا/ت: خب بفرمایید؟(سرد)
کوک: ا/ت واقعا خودتی (بغض)
ا/ت: آقای جئون من وقت این حرف هارو ندارم کاری ندارین حداقل بزارید من کارم رو انجام بدم(سرد)
کوک: ا/ت من من نمیخواستم برم نمیخواستم ترکت کنم متاسفم که بهت زنگ نزدم این چند سال متاسفم که اون موقع ترو عاشق خودم کردم ولی بعدش گذاشتم رفتم
زندگی جدید خوش میگذره دوست پسر جدید ؟هوم(بغض شدید)
ا/ت:هه بعد از سال ها اومدی الان میخوای اینارو بگی تو به من قول داده بودی جونگ کوک قول دادی بودی هروز بهم زنگ بزنی ولی تو چی من با این که زنگ میزدم تو جواب نمیدادی میدونی چی شده بود هرشب کارم شده بود گریه قرص خواب گریه قرص خواب
ولی نشد فراموشت کنم میدونی چرا چون من احمق نمیتونستم فراموشت کنم با خودم میگفتم شاید سرش گرمه شاید درسش زیاده
ولی بعضی وقتا میگم نکنه منو فراموش کرده نکنه دیگه اصلا ا/تی وجود نداره بهم ثابت شد
الان میگی دوست پسر جدید انگار خودت نداری هه ... اصلا .ولش به من ربطی ندارد که دیگه با کی میخوای باشی
کوک: ا/ت
ا/ت: هیس بسه (پاک کردن اشکاش) من تا همین جا هم زیادی کشیدم میرم بیرون (رفت)
ادامه دارد...
لایک و حمایت یادت نره کیوتم ✨ 🤍
۲۱.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.