سرد و خشن پارت ۴
از زبان ا.ت:
بورام دستمو گرفتو از کافه زدیم بیرون اون نزدیکی ها یه آرایشگاه بزرگ و معروف تو سئول بود میخواستیم بریم اونجا بعد چن دیقه رسیدیم زمانی که وارد شدیم یه خانومی اومد سمتمونو گفت:
نینا: سلام بورام دختر از آمریکا برگشتی 😃
بورام : آره حالا بعدا باهم صحبت میکنیم ببین این دخترو یه تغییر اساسی میدی چون میدونستم کار خودته اومدم پیشت
نینا: پیش خوب کسی اومدی یه کاری میکنم دیگه کسی نشناستش ، خب اسم شما چیه؟ 😊
ا.ت: خب اسمم ا.ت😐
نینا: بریم تو کارش 😌
اون دختره نینا منو برد رو صندلی نشوند دورمم پارچه گذاشت من سرم تو گوشیم بود بعد از دوساعت ور رفتن با موهام که نمیدونستم دارن چیکار میکنن نینا گف:
نینا: خب ا.ت میخوام برات پاکسازی پوست انجام بدم چشماتو ببند 🙂
ا.ت : باش🗿
چشمامو که بستم بعد چن دیقه خوابم برد.........
از زبان بورام :
کار نینا تموم شد ولی ا.ت هنوز خواب بود که گفتم :
بورام : ا.ت ......ا.تتتتت😐
ا.ت: ها .. چیه بابا بزار بخوابیم🥱
بورام : پاشو باید بریم 😫
ا.ت: خو پاشو..... وایسا 😳 این منم؟ 😐
بورام : بله تویی دیدی چقدر خوشگل شدی
ا.ت: بخدا من این نیستم مگه میشه نکنه عمل جراحی پلاستیک کردم؟! 🙌😐
بورام : نه خودتی بیا بریم تازه باید استایلتو تغییر بدم
ا.ت: موهامو چرا سرخابی کردین 😑
بورام : من گفتم، میای بریم یانه؟🤯
ا.ت : بریم
از زبان ا.ت:
از آرایشگاه زدیم بیرون و وارد یه پاساژ شدیم خیلی شلوغ بود بیشتر مغازه ها هم جنساشون برنده رفتیم تو یه مزون بورام کلی لباسای باز بهم داد بپوشم خودشم رفت نشست تا پوشیدم ببینه چه شکلیم. بعد از انتخاب کردن لباسا کلی کفش و زیورآلات و..... خریدیم که بورام یکی از لباسا رو داد همونجا پوشیدم و رفتیم بیرون که یه چیزی بخوریم من کورن داگ سفارش دادم بورام هم مرغ کنتاکی. یهویی یاد گوشیم افتادم ورداشتم ببینم کسی زنگ نزده البته که نه کسی زنگ نزده بود ولی ساعت چی ساعتتت ۱۰:۳۰ بود چون من تا این موقع بیرون نمیموندم ترسیدم ، به بورام گفتم :
ا.ت: دختر میدونی ساعت چنده؟ 😟
بورام : آره ساعت ۱۰:۳۰ 😐
ا.ت: خب الان من باید خونه باشم 😨
بورام : مگه جونگ کوک بهت گفته؟ نه نگفته پس توهم هرموقع بخوای میری بیرون هرموقع هم بخوای میری خونه 😏
ا.ت: باش
بورام : ببین دختر تو اگر بخوای رابطت با کوک بهتر شه اول از همه باید خودت تغییر کنی از این به بعد دیگه محلش نده به خودت برس استایلتو تغییر بده هرکاری که اون میکنه توهم انجام بده
ا.ت: سعیمو میکنم 😒
بعد از اینکه غذا هامونو خوردیم من از بورام خداحافظی کردم و اسنپ گرفتم برم خونه ، تو ماشین داشتم به حرفای بورام فک میکردم واقعا هم راس میگه من باید تغییر پیدا کنم.....
فلش بک بعد از اینکه اسنپ رسید : ...
بورام دستمو گرفتو از کافه زدیم بیرون اون نزدیکی ها یه آرایشگاه بزرگ و معروف تو سئول بود میخواستیم بریم اونجا بعد چن دیقه رسیدیم زمانی که وارد شدیم یه خانومی اومد سمتمونو گفت:
نینا: سلام بورام دختر از آمریکا برگشتی 😃
بورام : آره حالا بعدا باهم صحبت میکنیم ببین این دخترو یه تغییر اساسی میدی چون میدونستم کار خودته اومدم پیشت
نینا: پیش خوب کسی اومدی یه کاری میکنم دیگه کسی نشناستش ، خب اسم شما چیه؟ 😊
ا.ت: خب اسمم ا.ت😐
نینا: بریم تو کارش 😌
اون دختره نینا منو برد رو صندلی نشوند دورمم پارچه گذاشت من سرم تو گوشیم بود بعد از دوساعت ور رفتن با موهام که نمیدونستم دارن چیکار میکنن نینا گف:
نینا: خب ا.ت میخوام برات پاکسازی پوست انجام بدم چشماتو ببند 🙂
ا.ت : باش🗿
چشمامو که بستم بعد چن دیقه خوابم برد.........
از زبان بورام :
کار نینا تموم شد ولی ا.ت هنوز خواب بود که گفتم :
بورام : ا.ت ......ا.تتتتت😐
ا.ت: ها .. چیه بابا بزار بخوابیم🥱
بورام : پاشو باید بریم 😫
ا.ت: خو پاشو..... وایسا 😳 این منم؟ 😐
بورام : بله تویی دیدی چقدر خوشگل شدی
ا.ت: بخدا من این نیستم مگه میشه نکنه عمل جراحی پلاستیک کردم؟! 🙌😐
بورام : نه خودتی بیا بریم تازه باید استایلتو تغییر بدم
ا.ت: موهامو چرا سرخابی کردین 😑
بورام : من گفتم، میای بریم یانه؟🤯
ا.ت : بریم
از زبان ا.ت:
از آرایشگاه زدیم بیرون و وارد یه پاساژ شدیم خیلی شلوغ بود بیشتر مغازه ها هم جنساشون برنده رفتیم تو یه مزون بورام کلی لباسای باز بهم داد بپوشم خودشم رفت نشست تا پوشیدم ببینه چه شکلیم. بعد از انتخاب کردن لباسا کلی کفش و زیورآلات و..... خریدیم که بورام یکی از لباسا رو داد همونجا پوشیدم و رفتیم بیرون که یه چیزی بخوریم من کورن داگ سفارش دادم بورام هم مرغ کنتاکی. یهویی یاد گوشیم افتادم ورداشتم ببینم کسی زنگ نزده البته که نه کسی زنگ نزده بود ولی ساعت چی ساعتتت ۱۰:۳۰ بود چون من تا این موقع بیرون نمیموندم ترسیدم ، به بورام گفتم :
ا.ت: دختر میدونی ساعت چنده؟ 😟
بورام : آره ساعت ۱۰:۳۰ 😐
ا.ت: خب الان من باید خونه باشم 😨
بورام : مگه جونگ کوک بهت گفته؟ نه نگفته پس توهم هرموقع بخوای میری بیرون هرموقع هم بخوای میری خونه 😏
ا.ت: باش
بورام : ببین دختر تو اگر بخوای رابطت با کوک بهتر شه اول از همه باید خودت تغییر کنی از این به بعد دیگه محلش نده به خودت برس استایلتو تغییر بده هرکاری که اون میکنه توهم انجام بده
ا.ت: سعیمو میکنم 😒
بعد از اینکه غذا هامونو خوردیم من از بورام خداحافظی کردم و اسنپ گرفتم برم خونه ، تو ماشین داشتم به حرفای بورام فک میکردم واقعا هم راس میگه من باید تغییر پیدا کنم.....
فلش بک بعد از اینکه اسنپ رسید : ...
۱۳.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.