فیک تکپارتی جیمین(درخواستی)
فیک تکپارتی جیمین(درخواستی)
ا.ت ویو:
سلام بچه ها من ا.تم و ۱ ساله با جیمین ازدواح کردیمو خخیلی همو دوست داریم جیمین ایدله و عضو گروه بی تی اسه اما من فقط شرکت دارم امروزا جیمین بخاطر اینکه داخل پاریس به مدت سه روز داخل یک هفته کنسرت دارن تا شب داره تمرین میکنه و حتی شبا باز دیر میاد خونه با من باز حرف میزنه و سرحاله
جیمین پس فردا کنسرت داره یعنی فردا ما باید بریم پاریس
الان ساعت ۸صبحه و جیمین صبحانه رو درست کردو رفت منم یک سر رفتم شرکت کاراما رو ردیف کردم و رفتم یک سر بازار برای خودمو و جیمینلباس خریدم و تا بیام خونه ساعت ۸ شب شد بعدش رفتم دوش گرفتم و روتینمو انحام دادم و چونکه فردا ساعت ۵ پرواز داشتیم سریع چمدون جیمین و خودمو بستم اومدم داخل اینستا و دور زدم و چشمام گرم شد و رو مبل اتاق خوابم برد
جیمین ویو:
با عصبانیت داشتم میرفتم خونههمش تقصیر پی دی نیمه اهه "پرش زمانی به اونموقع
جیمین ویو:
یعنی چی چرا باید با یک دختر برقصم؟ چرا من؟
پی دی نیم: همینکه گفتم بعد از اینکه اهنگ خودتونو خوندین میاین همتون سولو هم اجرا میکنین اما تو داخل سولوت باید با یک دختر برقصی کع اونم اینجاست
دختره اسمش یوناست
یونا: سلامم ددی(لاس و ناله ای)
جیمین: بروگمشو من ددی تو نیستم من ددی ا.تم
یونا:(یونا عصبی داخل ذهنش گقت:مثل اینکه باید یک درس ادبی بهشون بدم)
پایان پرش زمانی"
بعدش هم رفتم همینجوری برای ات دسته گل بخرم چون هم من هم ا.ت عاشق دسته گلیم رفتم خونه اومدم و ا.تو صدا کردم و دیدم خیلی کیوت روی مبل اتاق خوابیده و دیدم که چمدون ها رو هم اماده کرده لعنت به خودم(خودا نکنه) رفتم دسته گلو داخل اب گذاشتم و ا.تو بلند کردم و گذاشتم رو تخت خودم لباسمو عوض کردم و رفتم کنارش و خوابیدم
قسمت بعد داخل پیج🍓🥹💗
لایک کنین و بهم انرژی بدین لطفاا
ا.ت ویو:
سلام بچه ها من ا.تم و ۱ ساله با جیمین ازدواح کردیمو خخیلی همو دوست داریم جیمین ایدله و عضو گروه بی تی اسه اما من فقط شرکت دارم امروزا جیمین بخاطر اینکه داخل پاریس به مدت سه روز داخل یک هفته کنسرت دارن تا شب داره تمرین میکنه و حتی شبا باز دیر میاد خونه با من باز حرف میزنه و سرحاله
جیمین پس فردا کنسرت داره یعنی فردا ما باید بریم پاریس
الان ساعت ۸صبحه و جیمین صبحانه رو درست کردو رفت منم یک سر رفتم شرکت کاراما رو ردیف کردم و رفتم یک سر بازار برای خودمو و جیمینلباس خریدم و تا بیام خونه ساعت ۸ شب شد بعدش رفتم دوش گرفتم و روتینمو انحام دادم و چونکه فردا ساعت ۵ پرواز داشتیم سریع چمدون جیمین و خودمو بستم اومدم داخل اینستا و دور زدم و چشمام گرم شد و رو مبل اتاق خوابم برد
جیمین ویو:
با عصبانیت داشتم میرفتم خونههمش تقصیر پی دی نیمه اهه "پرش زمانی به اونموقع
جیمین ویو:
یعنی چی چرا باید با یک دختر برقصم؟ چرا من؟
پی دی نیم: همینکه گفتم بعد از اینکه اهنگ خودتونو خوندین میاین همتون سولو هم اجرا میکنین اما تو داخل سولوت باید با یک دختر برقصی کع اونم اینجاست
دختره اسمش یوناست
یونا: سلامم ددی(لاس و ناله ای)
جیمین: بروگمشو من ددی تو نیستم من ددی ا.تم
یونا:(یونا عصبی داخل ذهنش گقت:مثل اینکه باید یک درس ادبی بهشون بدم)
پایان پرش زمانی"
بعدش هم رفتم همینجوری برای ات دسته گل بخرم چون هم من هم ا.ت عاشق دسته گلیم رفتم خونه اومدم و ا.تو صدا کردم و دیدم خیلی کیوت روی مبل اتاق خوابیده و دیدم که چمدون ها رو هم اماده کرده لعنت به خودم(خودا نکنه) رفتم دسته گلو داخل اب گذاشتم و ا.تو بلند کردم و گذاشتم رو تخت خودم لباسمو عوض کردم و رفتم کنارش و خوابیدم
قسمت بعد داخل پیج🍓🥹💗
لایک کنین و بهم انرژی بدین لطفاا
۳.۸k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.