☆چندپارتی☆وقتی تو مدرسه باهم آشنا میشین(علامت ا/ت+ علامت
☆چندپارتی☆وقتی تو مدرسه باهم آشنا میشین(علامت ا/ت+ علامت لیکس-) p5
وارد اتاقت شدی که یهو با صحنه ای مواجح شدی که ترسوندت... کنار کمدت دوربینی که داشت ازت فیلم میگرفت رو دیدی و ترسیدی ولی آروم موندی، دوربین رو برداشتی و خاستی بندازیش دور و به سمت سطل آشغال رفتی تا بندازیش دور
فلیکس دیدت که داری چیزی رو میندازی دور و اومد پیشت و سریع دوربین رو ازت گرفت
-این دوربین منه! گفتم پیداش نمیکنم...
+تو این دوربینو گذاشتی تو اتاقم تا ازم فیلم بگیری؟!
-دیوونه شدی؟! مگه روانیم... یه فکرایی میکنیا...
رفتی تو اتاقت و پیژامت رو پوشیدی و خاستی بخابی که فلیکس اومد تو
+چی میخای؟
-میگم... میشه پیشت بخابم؟
+وات؟! چرا دقیقا؟!
-میترسم از تنهایی...
رفتی و دشکی برداشتی روی زمین انداختی با یه بالش و پتو
+بگیر خاب رو این...
-چقدر عنتری...
و شما سعی کردید بخابید... ولی فلیکس بیدار شد و کمرش درد میکرد پس بلند شد و اومد رو تختت و خاست بخابه
بغلت کرد و پتو رو خودش کشید و دوباره خابید... صبح که رسید تو، فلیکس رو کنارت دیدی و هلش دادی و افتاد
افتاد و با دادی بیدار شد
-چته عوضی... وای فکر کردم مردم...
خندت گرفت و از جات بلند شدی و رفتی تا صبحونه بخوری
فلیکس اومد بیرون و اومد پیشت و باهم صبحونه خوردید و تو به سمت حموم رفتی و فلیکس اومد پیشت و از پشت بغلت کرد
-میری حموم؟
+نه میرم تو مناطق محروم... میرم حموم دیگ... چی میخای...
-میشه باهم حموم کنیم؟
یدونه زدیش و هلش دادی و گونه هات قرمز شد
+عمرا!
-حال ندارم سه ساعت برای تو وایسام که حموم کنی... و از تنهایی هم میترسم...
+برو بابا... برو بیرون!
-باشه بابا...
از اتاق بیرون رفت و تو لباسات رو در اوردی و وارد حموم شدی و حموم کردی، ولی داشتی آواز میخوندی
-میشه انقدر آواز نخونی؟!! کرم کردییییی!
+باشه بابا...!!
کارت تموم شد و در حموم رو باز کردی ولی حولت نبود
+فلیکسسس! بیاااا!
-چیه؟!!
اومد داخل اتاق حموم
-چیه؟
+برو حولمو بیار...
-حولت... کوری؟! کنار دره...
نگاه کردی و حولت کنار در بود
+عه ببخشید...
فلیکس رفت و تو حمومت رو کردی و اومدی بیرون...فلیکس داشت...
ادامه برای پارت بعدییییی
وارد اتاقت شدی که یهو با صحنه ای مواجح شدی که ترسوندت... کنار کمدت دوربینی که داشت ازت فیلم میگرفت رو دیدی و ترسیدی ولی آروم موندی، دوربین رو برداشتی و خاستی بندازیش دور و به سمت سطل آشغال رفتی تا بندازیش دور
فلیکس دیدت که داری چیزی رو میندازی دور و اومد پیشت و سریع دوربین رو ازت گرفت
-این دوربین منه! گفتم پیداش نمیکنم...
+تو این دوربینو گذاشتی تو اتاقم تا ازم فیلم بگیری؟!
-دیوونه شدی؟! مگه روانیم... یه فکرایی میکنیا...
رفتی تو اتاقت و پیژامت رو پوشیدی و خاستی بخابی که فلیکس اومد تو
+چی میخای؟
-میگم... میشه پیشت بخابم؟
+وات؟! چرا دقیقا؟!
-میترسم از تنهایی...
رفتی و دشکی برداشتی روی زمین انداختی با یه بالش و پتو
+بگیر خاب رو این...
-چقدر عنتری...
و شما سعی کردید بخابید... ولی فلیکس بیدار شد و کمرش درد میکرد پس بلند شد و اومد رو تختت و خاست بخابه
بغلت کرد و پتو رو خودش کشید و دوباره خابید... صبح که رسید تو، فلیکس رو کنارت دیدی و هلش دادی و افتاد
افتاد و با دادی بیدار شد
-چته عوضی... وای فکر کردم مردم...
خندت گرفت و از جات بلند شدی و رفتی تا صبحونه بخوری
فلیکس اومد بیرون و اومد پیشت و باهم صبحونه خوردید و تو به سمت حموم رفتی و فلیکس اومد پیشت و از پشت بغلت کرد
-میری حموم؟
+نه میرم تو مناطق محروم... میرم حموم دیگ... چی میخای...
-میشه باهم حموم کنیم؟
یدونه زدیش و هلش دادی و گونه هات قرمز شد
+عمرا!
-حال ندارم سه ساعت برای تو وایسام که حموم کنی... و از تنهایی هم میترسم...
+برو بابا... برو بیرون!
-باشه بابا...
از اتاق بیرون رفت و تو لباسات رو در اوردی و وارد حموم شدی و حموم کردی، ولی داشتی آواز میخوندی
-میشه انقدر آواز نخونی؟!! کرم کردییییی!
+باشه بابا...!!
کارت تموم شد و در حموم رو باز کردی ولی حولت نبود
+فلیکسسس! بیاااا!
-چیه؟!!
اومد داخل اتاق حموم
-چیه؟
+برو حولمو بیار...
-حولت... کوری؟! کنار دره...
نگاه کردی و حولت کنار در بود
+عه ببخشید...
فلیکس رفت و تو حمومت رو کردی و اومدی بیرون...فلیکس داشت...
ادامه برای پارت بعدییییی
۱۱.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.