تو بهم دروغ گفتی پارت آخر
ا.ت ویو
تو راه دستش رو گزاشته بود رو پام و فشار میداد که استرسم رو بیشتر میکرد
وقتی رسیدیم برآید بقلم کرد و منو بورد تو خونه بعد از پله ها رف بالا بعد رف تو اتاق مشترکمون و درو قفل کرد و ........
تو کامنتا
تو راه دستش رو گزاشته بود رو پام و فشار میداد که استرسم رو بیشتر میکرد
وقتی رسیدیم برآید بقلم کرد و منو بورد تو خونه بعد از پله ها رف بالا بعد رف تو اتاق مشترکمون و درو قفل کرد و ........
تو کامنتا
۸.۴k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.