سناریو
"وقتی بچتون میگه من داداش میخوام"
نامجون: عزیزم من که به مامانت میگم ولی اون قبول نمیکنه
سوکجین: ینی قراره سه تا ورد واید هندسام بشیم؟(ذوق)
ا/ت :مگه من موافقت کردم؟
سوکجین:لطفااااااا(خودشو لوس میکنه)
یونگی:پسرم میخوای امشب بری خونه ی مادر بزرگت؟❤️🔥😈
هوسوک: باش عزیزم امشب میسازیمش🙂↔️😈
جیمین : چیشده مامانت گفته این حرفا رو بزنی ؟
ا/ت :خب میدونی چیه اره من گفتم
جیمین :(اروم)خب به خود ددی میگفتی🥵🥵
تهیونگ:ما که یونتان رو داریم ولی بازم باشه
جونگ کوک : بیبی گرل!
ا/ت :یاااا جلو بچه اینجوری منو صدا نکن
جونگ کوک: بچه رفت تو کوچه با دوستاش بازی کنه تو فعلا بیا اینجا کارت دارم😈🥵
نامجون: عزیزم من که به مامانت میگم ولی اون قبول نمیکنه
سوکجین: ینی قراره سه تا ورد واید هندسام بشیم؟(ذوق)
ا/ت :مگه من موافقت کردم؟
سوکجین:لطفااااااا(خودشو لوس میکنه)
یونگی:پسرم میخوای امشب بری خونه ی مادر بزرگت؟❤️🔥😈
هوسوک: باش عزیزم امشب میسازیمش🙂↔️😈
جیمین : چیشده مامانت گفته این حرفا رو بزنی ؟
ا/ت :خب میدونی چیه اره من گفتم
جیمین :(اروم)خب به خود ددی میگفتی🥵🥵
تهیونگ:ما که یونتان رو داریم ولی بازم باشه
جونگ کوک : بیبی گرل!
ا/ت :یاااا جلو بچه اینجوری منو صدا نکن
جونگ کوک: بچه رفت تو کوچه با دوستاش بازی کنه تو فعلا بیا اینجا کارت دارم😈🥵
۱۰.۹k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.