پارت ٧ سانشاین من🌠
پارت ٧ سانشاین من🌠
حس کردم اب یخ روم ریختن پشت سرمو دیدم وای امکانننننننننننننن ندارهههههههه اون جونهو هستنتنتتتتتت(جونهو رو که یادتونه بهش زنگ زده بود)
که دیدم هردوتاشون تفنگاشون روی همه
(نکته جونهو مافیاست و رقیب جیهوپه)
ات:جونهو اونو ولش کن منوببر.
جیهوپ:اتتتتتت برو تو اتاقتتت(عصبی
ات::نمیرم
جیهوپ:اتتتتت برو
که یهو جونهو تفنگشو سمت من گرفت و من از پله ها رفتم پایین ریلکس و تفنگشو گذاشت رو سرم
ات:بکش
جونهو:ات مگع من چه غلطی روکرد م هاااا من عاشفتم اوننن موقع عاشق یکی دیگه بودم ولی الان تورو دوست دارم (بچه ها راست میگه) ¦|
جیهوپ:خفهه شو ما از کجا بدونیم راست میگییی
ات:جیهوپ اروم باش بعدشم الان تفنگ رو سرمه چرا نمیکشیم ها(اخرشو با داد گفت)
جونهو:ات (بغض
ات:می خوام اون حسیو که من داشتم تجربه کنی حالا میری یا با کتک بیرونت کنم
جونهو رفت
راستش ات هنوز یکم دوستش داشت و قلبش به درد اومد
جیهوپ:ات خوبی
و ات رفت دویید پیش جونهو
ات:میتونیم فقط باهم دوست باشیم اگه بخوای ولی هیچوقت دوست پسرم نباشی
جونهو:واقعا(ذوق
ات:اره شمارمم اینه ولی از اسن به بعد فقط دوستای همیم و جونهو رفت اتم رفت پیش جیهوپ
جیهوپ:ات چرا اینکارو کردییییی
ات:هیسس قلبم به درد اومد نتونستم اینکارو کنم برای همین
جیهوپ:الان اون دوست پسرته
ات:نه دوستمه
جیهوپ ویو
راستش گقتی رفت پیش جونهو قلبم به درد اومد ولی وقتی که گفت دوستیم خیالم راحت شد
ات:میگم غذا بخوریم
جیهوپ:باشه
و. داشتیم غذا میخوردیم که یک صدایی از بیرون میومد
و در زدن پدر تفنگ با خودش برد نفهمیدم چیشد بله یله اون سوهو بوود همونی که تو بار دیدم و جیهوپو کشید بیرون و منم کشید بیرون
جیهوپ:تفنگو رو اون گرفته بود اونم همینطور
سوهو:ات خانم هنوزم دارم میبینمت
ات:میتونی منو ببری پدرمو ول کن
جونهو:باش و اگمد دستمو گرفت و من لگد زدم تو صورتش
ات:فکر کردی به این راحتی منو میتونی بگیری
جونهو:اره ولی پدرتو از دست میدی
که ماشه رو کشید و من افتادم جلوش
سوهو هم تو شک بود که جیهوپ تیر زد به پاش و رفتن بیمارستان
جیهوپ:دکتر دکتر کمکککک کنیننننن
دکتر:اروم باشین و اتو بردن
جیهوپ:باورم نمیشه من تازه واشتم عاشق ات میشد به هق هق به این زودری ازدستش بدم دیگه افسرده میشم خدایا هق هق تورو خدا اتمو نجات بده اگه بمیره هنش تقصیر من(گریه 🥺
دکتر اومد
دکتر :حالشون خوبه ولی
جیهوپ:چی
دکتر:
حس کردم اب یخ روم ریختن پشت سرمو دیدم وای امکانننننننننننننن ندارهههههههه اون جونهو هستنتنتتتتتت(جونهو رو که یادتونه بهش زنگ زده بود)
که دیدم هردوتاشون تفنگاشون روی همه
(نکته جونهو مافیاست و رقیب جیهوپه)
ات:جونهو اونو ولش کن منوببر.
جیهوپ:اتتتتتت برو تو اتاقتتت(عصبی
ات::نمیرم
جیهوپ:اتتتتت برو
که یهو جونهو تفنگشو سمت من گرفت و من از پله ها رفتم پایین ریلکس و تفنگشو گذاشت رو سرم
ات:بکش
جونهو:ات مگع من چه غلطی روکرد م هاااا من عاشفتم اوننن موقع عاشق یکی دیگه بودم ولی الان تورو دوست دارم (بچه ها راست میگه) ¦|
جیهوپ:خفهه شو ما از کجا بدونیم راست میگییی
ات:جیهوپ اروم باش بعدشم الان تفنگ رو سرمه چرا نمیکشیم ها(اخرشو با داد گفت)
جونهو:ات (بغض
ات:می خوام اون حسیو که من داشتم تجربه کنی حالا میری یا با کتک بیرونت کنم
جونهو رفت
راستش ات هنوز یکم دوستش داشت و قلبش به درد اومد
جیهوپ:ات خوبی
و ات رفت دویید پیش جونهو
ات:میتونیم فقط باهم دوست باشیم اگه بخوای ولی هیچوقت دوست پسرم نباشی
جونهو:واقعا(ذوق
ات:اره شمارمم اینه ولی از اسن به بعد فقط دوستای همیم و جونهو رفت اتم رفت پیش جیهوپ
جیهوپ:ات چرا اینکارو کردییییی
ات:هیسس قلبم به درد اومد نتونستم اینکارو کنم برای همین
جیهوپ:الان اون دوست پسرته
ات:نه دوستمه
جیهوپ ویو
راستش گقتی رفت پیش جونهو قلبم به درد اومد ولی وقتی که گفت دوستیم خیالم راحت شد
ات:میگم غذا بخوریم
جیهوپ:باشه
و. داشتیم غذا میخوردیم که یک صدایی از بیرون میومد
و در زدن پدر تفنگ با خودش برد نفهمیدم چیشد بله یله اون سوهو بوود همونی که تو بار دیدم و جیهوپو کشید بیرون و منم کشید بیرون
جیهوپ:تفنگو رو اون گرفته بود اونم همینطور
سوهو:ات خانم هنوزم دارم میبینمت
ات:میتونی منو ببری پدرمو ول کن
جونهو:باش و اگمد دستمو گرفت و من لگد زدم تو صورتش
ات:فکر کردی به این راحتی منو میتونی بگیری
جونهو:اره ولی پدرتو از دست میدی
که ماشه رو کشید و من افتادم جلوش
سوهو هم تو شک بود که جیهوپ تیر زد به پاش و رفتن بیمارستان
جیهوپ:دکتر دکتر کمکککک کنیننننن
دکتر:اروم باشین و اتو بردن
جیهوپ:باورم نمیشه من تازه واشتم عاشق ات میشد به هق هق به این زودری ازدستش بدم دیگه افسرده میشم خدایا هق هق تورو خدا اتمو نجات بده اگه بمیره هنش تقصیر من(گریه 🥺
دکتر اومد
دکتر :حالشون خوبه ولی
جیهوپ:چی
دکتر:
۲.۲k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.