P⁴
P⁴
_جایون..اروم باش
زن با وحشت به پیراهن مرد چنگ زد و گفت
کیم تهیونگ جوابمو بدهههه بگو مینهوی من چیزیش نمیشه بگوووو
_جایونا..
بگو..خواهر میکنم بگو چیزی نمیشه
بعد از مدت کوتاهی امبولانس رسید،مینهورو روی برانکارد گذاشتن و به داخل ماشین هدایتش کردن.
بلاخره به بیمارستان رسیدن و پرستار مشغول چک کردن علائم حیاتی بود
÷پسر حدودا ۱۹ ساله،علائم حیاتی پایین و خودکشی صورت گرفته
پرستار ها به سمت اتاقی رفتن و بعد هم در بسته شد
جایون با تن یخ کرده روی زمین نشسته بود و موهاشو هرازگاهی چنگ میزد
تهیونگ به در خیره شده بود و منتظر شنیدن خبر خوبی بود
بعد از مدتی دکتر خارج شد و اولین نفری که به سمتش هجوم برد جایون بود
با لبهای رنگ پریده و چشمهای خیس به دکتر نزدیک شد و لرزون گفت:
دکتر حال..پسرم چطوره؟
دکتر با دیدن زنی که صورتش رنگ پریده بود و جونی توی بدنش نبود و دستهاش میلرزید لبخندی گرم زد و گفت:
# چیزی نیست خانم،آروم باشین،خیلی عمیق نبوده و آسیب کمی دیدن. حالشون خوبه و برای مراقب بیشتر سه روزی باید اینجا باشن نیم ساعت دیگه میتونین ببینینشون
_جایون..اروم باش
زن با وحشت به پیراهن مرد چنگ زد و گفت
کیم تهیونگ جوابمو بدهههه بگو مینهوی من چیزیش نمیشه بگوووو
_جایونا..
بگو..خواهر میکنم بگو چیزی نمیشه
بعد از مدت کوتاهی امبولانس رسید،مینهورو روی برانکارد گذاشتن و به داخل ماشین هدایتش کردن.
بلاخره به بیمارستان رسیدن و پرستار مشغول چک کردن علائم حیاتی بود
÷پسر حدودا ۱۹ ساله،علائم حیاتی پایین و خودکشی صورت گرفته
پرستار ها به سمت اتاقی رفتن و بعد هم در بسته شد
جایون با تن یخ کرده روی زمین نشسته بود و موهاشو هرازگاهی چنگ میزد
تهیونگ به در خیره شده بود و منتظر شنیدن خبر خوبی بود
بعد از مدتی دکتر خارج شد و اولین نفری که به سمتش هجوم برد جایون بود
با لبهای رنگ پریده و چشمهای خیس به دکتر نزدیک شد و لرزون گفت:
دکتر حال..پسرم چطوره؟
دکتر با دیدن زنی که صورتش رنگ پریده بود و جونی توی بدنش نبود و دستهاش میلرزید لبخندی گرم زد و گفت:
# چیزی نیست خانم،آروم باشین،خیلی عمیق نبوده و آسیب کمی دیدن. حالشون خوبه و برای مراقب بیشتر سه روزی باید اینجا باشن نیم ساعت دیگه میتونین ببینینشون
۹۷۰
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.