عشق پنهانی
عشق پنهانی
.
.
.
.
پارت ۲
.
.
.
آنیا میره میشینه پیش دامیان
.
.
.
زنگ تفریح
.
بکی میپره بغل انیا
.
.
بکی : آنیا جونم خیلی وقت ندیدمت
.
.
آنیا:هاناششته
.
.
بکی : باشه بابا انگار نه انگار تازه هم کلاسی شدیم بعد ۱ سال تاقت فرسا
.
.
آنیا یه دفعه یاد چیزیکه دامیان تو کلاس گفت بهش میفته
.
.
بیا اوتاق بغل رخت کن
.
.
ذهن آنیا : ولش کون بابا
.
.
.
.
.
.
بعد آنیا به یه مامورت داره میره «وقتی بابا مامانش نیستن اون میره مامورت»
.
.
حرفهای لوید : این ماموریت خیلی خیلی خطر ناکه مراقب باش
.
.
.
پرش به وقتی داره وارد ساختمون میشه
.
.
از زبان آنیا
این چه حسیه
.
.
صدای اوفتادن روی زمین
.
.
شب ساعت ۷
.
.
آنیا : آخ
صدای جیغش میره روی هوا
.
.
.
م م م من ک کجام
.
دید دستاشو به پشت تخت بستن و پاهاشم با تناب بستن
.
.
یه دفعه صدای در میاد یه نفر میاد تو اون اون...........
.
.
.
.
پارت ۲
.
.
.
آنیا میره میشینه پیش دامیان
.
.
.
زنگ تفریح
.
بکی میپره بغل انیا
.
.
بکی : آنیا جونم خیلی وقت ندیدمت
.
.
آنیا:هاناششته
.
.
بکی : باشه بابا انگار نه انگار تازه هم کلاسی شدیم بعد ۱ سال تاقت فرسا
.
.
آنیا یه دفعه یاد چیزیکه دامیان تو کلاس گفت بهش میفته
.
.
بیا اوتاق بغل رخت کن
.
.
ذهن آنیا : ولش کون بابا
.
.
.
.
.
.
بعد آنیا به یه مامورت داره میره «وقتی بابا مامانش نیستن اون میره مامورت»
.
.
حرفهای لوید : این ماموریت خیلی خیلی خطر ناکه مراقب باش
.
.
.
پرش به وقتی داره وارد ساختمون میشه
.
.
از زبان آنیا
این چه حسیه
.
.
صدای اوفتادن روی زمین
.
.
شب ساعت ۷
.
.
آنیا : آخ
صدای جیغش میره روی هوا
.
.
.
م م م من ک کجام
.
دید دستاشو به پشت تخت بستن و پاهاشم با تناب بستن
.
.
یه دفعه صدای در میاد یه نفر میاد تو اون اون...........
۱۳۰
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.