هم خونه ی جدیدم اوبانای پارت۶
از زبان میتسوری :
اوبانای رفت در خونه ی آکازا
_____
درو شکوند و رفت داخل آکازا رو پیدا کرد که داره به من پیام میده
استرس به جونم افتاد الان مواضب باشم اوبانای آکازا رو نکشه یا بلایی سر خودش نیاره ؟
بعد از ده دقیقه دعوا تموم شد همه بجز مویچیرو بیدار و درحال اعتراض بودن که چرا این وقت شب دعوا میکنیم
رفتیم خونه دوباره دردم شروع شد تقریبا صبح بود چه خوب که آخر هفته بود کیمونو ی سبز آبیم(همون کوتاهه رو میگم)پوشیدم صبحانه خوردیم و رفتیم بیرون
رفتیم پاساژ کلی خرید کردیم و ناهار هم اونجا خوردیم
شاد شنگول برگشتیم خونه
تا اینکه اوبانای...
ادامه دارد..
اوبانای رفت در خونه ی آکازا
_____
درو شکوند و رفت داخل آکازا رو پیدا کرد که داره به من پیام میده
استرس به جونم افتاد الان مواضب باشم اوبانای آکازا رو نکشه یا بلایی سر خودش نیاره ؟
بعد از ده دقیقه دعوا تموم شد همه بجز مویچیرو بیدار و درحال اعتراض بودن که چرا این وقت شب دعوا میکنیم
رفتیم خونه دوباره دردم شروع شد تقریبا صبح بود چه خوب که آخر هفته بود کیمونو ی سبز آبیم(همون کوتاهه رو میگم)پوشیدم صبحانه خوردیم و رفتیم بیرون
رفتیم پاساژ کلی خرید کردیم و ناهار هم اونجا خوردیم
شاد شنگول برگشتیم خونه
تا اینکه اوبانای...
ادامه دارد..
۱.۹k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.