تکپارتی نیکی
تکپارتی نیکی
وقتی بعد دعوا از خونه میزنی بیرون
ویو ا.ت
فقط میخواستم از اونجای لعنتی گمشم چطوری نیکی میتونست به زنش دست بلند کنه داشتم تو خیابون سرد راه میرفتم که نور یه ماشین به چشمم خورد داشت میومد به سمتم که یهو افتادم زمین وقتی برگشتم نیکی رو درحالی که پر از خون بود دیدم خیلی سخت بود نمیتونستم سرپا وایسم حرف بزنم
(چند ساعت بعد)
نیکی تو کما بود ا.ت تو گریه فقط گریه میکرد و به خودش بارها و لعنت میفرستاد حالا میفهمید که نیکی چقدر اونو دوس داره.
(۲ سال بعد)
چشماش رو باز کرد روی تخت بود و هیچ حرکتی نمیتونست بکنه که با دیدن زنش آروم تر شد و به اطراف نگاه میکرد
ا.ت: ریکی حالت خوبه؟ درد داری؟
نیکی سرش رو به نشونه نه تکون داد
ا.ت: من متاسفم من نمیدونستم قراره همچین اتفاقی بیفته توروخدا منو ببخش
نیکی: از کی تاحالا اینجام؟
ا.ت: دو
نیکی: روز؟ هفته؟
ا.ت: نه
نیکی: آها دو ماه
ا.ت: نه دوسال
نیکی: ها واقعا؟
ا.ت: آره
نیکی: نگو پیر شدم دیگه😂
ا.ت: تو این وضع هم بازم شوخی میکنی
نیکی: منظورت چیه؟
ا.ت: بخاطر منه که دوساله اینجایی اگه من اون روز از خونه نمیزدم بیرون تو(گریه)
نیکی: هیششش گریه نکن بیبی گرل من تقصیر منم بود نباید دست روت بلند میکردم
ا.ت: ینی منو میبخشی؟
نیکی: مگه قهر بودیم؟
ا.ت: بودیم؟
نیکی: نه
تامام
لایک کن لاو من❤️
و اینکه میدونم ریدم بروم نیارین😑
وقتی بعد دعوا از خونه میزنی بیرون
ویو ا.ت
فقط میخواستم از اونجای لعنتی گمشم چطوری نیکی میتونست به زنش دست بلند کنه داشتم تو خیابون سرد راه میرفتم که نور یه ماشین به چشمم خورد داشت میومد به سمتم که یهو افتادم زمین وقتی برگشتم نیکی رو درحالی که پر از خون بود دیدم خیلی سخت بود نمیتونستم سرپا وایسم حرف بزنم
(چند ساعت بعد)
نیکی تو کما بود ا.ت تو گریه فقط گریه میکرد و به خودش بارها و لعنت میفرستاد حالا میفهمید که نیکی چقدر اونو دوس داره.
(۲ سال بعد)
چشماش رو باز کرد روی تخت بود و هیچ حرکتی نمیتونست بکنه که با دیدن زنش آروم تر شد و به اطراف نگاه میکرد
ا.ت: ریکی حالت خوبه؟ درد داری؟
نیکی سرش رو به نشونه نه تکون داد
ا.ت: من متاسفم من نمیدونستم قراره همچین اتفاقی بیفته توروخدا منو ببخش
نیکی: از کی تاحالا اینجام؟
ا.ت: دو
نیکی: روز؟ هفته؟
ا.ت: نه
نیکی: آها دو ماه
ا.ت: نه دوسال
نیکی: ها واقعا؟
ا.ت: آره
نیکی: نگو پیر شدم دیگه😂
ا.ت: تو این وضع هم بازم شوخی میکنی
نیکی: منظورت چیه؟
ا.ت: بخاطر منه که دوساله اینجایی اگه من اون روز از خونه نمیزدم بیرون تو(گریه)
نیکی: هیششش گریه نکن بیبی گرل من تقصیر منم بود نباید دست روت بلند میکردم
ا.ت: ینی منو میبخشی؟
نیکی: مگه قهر بودیم؟
ا.ت: بودیم؟
نیکی: نه
تامام
لایک کن لاو من❤️
و اینکه میدونم ریدم بروم نیارین😑
۳.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.